چکیده :

بررسي نشانه معناشناسي گفتمان يكي از نيازهاي اصلي در بررسي¬هاي ادبي دورة اخير مي¬باشد و به ادبيات پويايي و سر زندگي، مي¬بخشد. اين روش فرايندي است، حسي- ادراكي، سيال، زيبايي شناختي و ناپايدار، كه با حضور عاملي انساني به طور ناگهاني شكل گرفته و در فرايند توليد معنا قرار مي¬گيرد، و فرايندي هنري، حسي و زيبا مي¬آفريند، كه هيچ¬گونه نتيجه¬اي قطعي و از پيش تعيين شده ندارد، بلكه شوش¬گر به شكلي ناگهاني و احساسي در روند كلام آشكار مي شود، واين گونه حضور باعث ايجاد فضايي تنشي در گفتمان مي گردد، و زيبايي خاصي به كلام مي بخشد. بعد حسي-ادراكي و عاطفي كلام، درنشانه- معناشناسي گرمسي به توليد معنا و تحول آن مي انجامد. اين روش برخلاف روش برنامه مدار و روش روايي، مكانيكي عمل نمي كند و نتيجه اي قطعي و از پيش تعيين شده ندارد. يعني طبق برنامة خاص و مشخصي عمل نمي كند تا نتيجة مشخصي داشته باشد؛ بلكه فضايي تنشي بر معنا حاكم است. معناي گفتمان در تعامل احساسي شوش گر و دنيا و غايب شدن يكي از عوامل شكل مي گيرد ولي اين معنا هم پايدار نيست بلكه در نوسان است چنين نوسان هايي زيبايي گفتمان را مي آفرينند. در اين مقاله شعرهاي «غرناطه»،«قَصيدةَالحُزن» و« إنَّها تُثْلِجُ نِساءً » ازنزار قباني از ديدگاه نشانه- معناشناسي؛ در ابعاد ،حسي- ادراكي، عاطفي و زيبايي شناسي، بررسي مي شود.

کلید واژگان :

نشانه- معناشناسي، بعد حسي- ادراكي، بعد زيبايي شناسي ، بعد حسي- عاطفي، نزار قباني



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک