چکیده :

اسطوره ها، آمال و آرزوهای مردمان گذشته را بیان می دارند. حماسه ها به مرور زمان از درون اسطوره ها متبلور می شوند. ساختار اساطیری و دوره پهلوانی و تاریخی سرزمین ایران از ماجراهای دلیری و سلحشورانه شاهان و پهلوانان نشان دارد. پژوهشگران امروز وامدار کوشش گذشته هستند، که در حوزه تاریخ، مردم شناسی، باستان شناسی، کتاب شناسی، کتابداری و اطلاع رسانی کار کرده اند و از دل اساطیر، به مهربانی و مهرورزی نشسته اند. اسطوره و حماسه هر چند با زندگی امروز مردم در پیوند نیستند، ولی، به یاد می آورند که در زندگی مفاهیمی مانند اخلاق، ادبیات، فلسفه، در درون خود، خرد، شجاعت، درایت، عشق، مرگ و باور به منجی یگانه را در نگاه اخلاقی قرار داده اند و صفاتی مانند کم خردی، ترس، تن پروری و دیرباوری به نجات دهنده را در بدو نگرش بداخلاقی یاد کرده اند، و همین مفاهیم بوده اند که به تاریخ تمدن جهت داده اند. اخلاق نیک برجسته ترین فضیلت انسانی است. اساطیر، نشان از حضور زنان در امر فرمانروایی و نیز، خدمتگری دارند. الهه های يونانی نقشي چندجانبه در حماسه ها دارند، به طریقی رفتار و کردار دارند كه عرصه را براي وجود زنان زميني تنگ می کنند. عشق از روزنه ورود می کند، چه در روشنایی و چه در تاریکی. نقش مردم در تاریخ واقعی، تاریخ روایی و تاریخ اساطیری امید دهنده است. همه ارزش ها در فرهنگی یافت می شود که زنان پاک در آن بالیده اند. سودابه، گردیه، هر کدام به نوعی نافرمانی دارند. ولی، ارنواز، شهرناز، تهمینه، گردآفرید، آذرگشسب و دیگر بانوان دگرسان اند. نتیجه این که آبشخور آرمان قبیله دیده بان اساطیر، با عشق معنا می یابد، و بن مایه های نیرومند فرهنگی، اجتماعی و آموزه های دینی تنیده در تار و پود ساختار معنایی اساطیر از وجود ورجاوند آنها مایه دارد.

کلید واژگان :

اساطیر، حماسه، دیده بان، عشق، پهلوان



ارزش ریالی : 100000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک