چکیده :

از اواخر دههی 1791 ، معماری اشتیاقی فراوان به ایجاد پیوند با دیگر عرصههای هنری، جهت غنیتر کردن عرصههای فضاسازی، از خود نشان داده است. در همین زمان کنکاشی پیشبینینشده پیرامون نظریّات بنیادین معماری شکلگرفته و تقریباً هرگونه رویکرد تئوریک در حوزههای مختلف را در خود جای داده است. موسیقی، با ذات مجرّد خود، از گذشته بهعنوان نزدیکترین فرم هنری به معماری تلقّی شده، در حالیکه سینما از آنهم به معماری نزدیکتر است؛ نهتنها به خاطر ساختار فضایی و وابسته به زمانش، بلکه اساساً به این خاطر که هم معماری و هم سینما هر دو از تجربهی فضا سخن میگویند و صحنههایی برای تجربهی شرایط مختلف زندگی میآفرینند. سینما بر اساس تجزیهی حرکت و ترکیب مجدّد آن، به عرصهی تمدّن انسانی قدم گذاشت. سینما بدون وجود حرکت قابلرؤیّت که حاکی از پویایی واقعیّت، جلوی دوربین است و حرکت غیرمرئی یعنی حرکت فیزیکی نوار فیلم برای بازسازی حرکت واقعی نمیتواند وجود داشته باشد. معماری در قیاس با سینما، هنری است مبتنی بر ایستایی و استواری حجمهای مختلف که از ترکیب فضاهای پیوسته و ناپیوسته به وجود میآید. درکلّیترین تعریف معماری میتوان آن را بهعنوان هنری که فضا را شکل میدهد، شناخت. در معماری و سینما با عناوین حرکت و فضا، زمان و فضا، روابط زمان و مکان در معماری، » فضا « در این مقاله موضوع روابط زمان و مکان در سینما و شباهتها و تفاوتهای بین ایندو مورد برّرسی تطبیقی قرار گرفته است. در تحقیق از مطالعات کتابخانهای بهره گرفته و نتایج حاصل در جداولی توضیح داده شده است.

کلید واژگان :

معماری، سینما، فضا، زمان، مکان



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک