قفقاز منطقهای کوهستانی شامل بخشهای جنوب غربی روسیه و همچنین سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان است که سه کشور اخیر با جدایی از اتحاد شوروی در سال 1991 به استقلال دست یافتند. این منطقه که از نظر جغرافیایی دو قاره آسیا و اروپا را بهم مرتبط ساخته از وجوه اشتراک تاریخی و فرهنگی بسیاری با ایران برخوردار بوده، سالها محل تلاقی فرهنگی، دینی و کشمکشهای سیاسی و نظامی با امپراطوری بیزانس، عثمانی و روسیه گشته و در انتهای قرن بیستم نیز که استقلال و آزادی عملی در صحنه روابط بینالملل بدست آورد در خشكی میان روسیه و ایران فاصله انداختند و خاطرات دو جنگ تجاوزطلبانه گذشته را از ذهنها پاک کردند. البته این استقلال مشكلات و مسائلی را نیز برای ایران اسلامی به همراه آورده است که بحران ناگورنو- قره باغ (1994-1988)، جنگهای اول (1996-1994) و دوم (2009-1999) چچن، وضعیت حقوقی نامشخص دریای خزر و جنگ گرجستان (2008) از مهمترین اینها میباشد. علاوه بر این، منطقه همچنان از اهمیت راهبردی خاصی برخوردار است و میتواند به کانون تحولات ملی گرایانه و قوم مدارانهای تبدیل شود که امنیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی را به خطر اندازد. این مقاله تلاش میکند تا به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه و گزارشهای خبری، روند تحولات منطقه قفقاز را در دوره پس از استقلال مورد ارزیابی قرار دهد و تأثیر این تحولات را بر روابط ایران با فدراسیون روسیه بررسی نماید و امیدوار است بتواند سیاست منطقهای جمهوری اسلامی را برای بهرهبرداری از این معادله فرصت و تهدید تبیین نماید.
دانشگاه گیلان