تنشهای سیاسی و نظامی میان کشورهای منطقه خلیج فارس باعث شده تا پای قدرتهای بزرگ جهانی به این منطقه باز شده و بر حضور مستمر خود اصرار ورزند. این منطقه که یک دریای نیمه بسته است در سمت شمالی آن ایران، و در سمت غرب و جنوب آن 7 کشور عربی عراق، کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان قرار دارند. ژئوپلیتیک معاصر خلیج فارس تحت تأثیر یک نبرد سه جانبه میان سه قدرت منطقه یعنی ایران، عراق و عربستان سعودی است که تلاش میکنند بیشترین بهره را از جایگاه این منطقه در سیاست جهانی قدرتهای بزرگ مصرف کننده انرژی در سراسر جهان دریافت کنند. نه تنها بیشترین تجمع ذخایر نفت و گاز جهان در میان کشورهای این منطقه است بلکه بیشترین تولید جهانی نیز از آن همین کشورها است در حالی که بدلیل وابستگی بودجه کشورهای منطقه به درآمدهای انرژی، عمده این تولیدات به بازارهای صنعتی آمریکا، اروپا و آسیا صادر میگردد و باز هم عمده مسیر انتقال این انرژی، مسیر آبی خلیج فارس و تنگه هرمز است که در کم عرضترین نقطه آن 34 کیلومتر عرض دارد. کشف حوزههای جدید گاز و سرمایهگذاری هر چه بیشتر کشورهای منطقه برای بهرهبرداری از انواع معیانات گازی برای مصارف داخلی و حتی صادرات آنها به بازارهای جهانی بر اهمیت هر چه بیشتر این مسیر افزوده است بطوری که تهدیدات امنیتی این مسیر دریایی، کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی را از یک سو به کاهش وابستگی به تنگه هرمز و احداث خطوط لوله نفت و گاز بعنوان جایگزین مسیر دریایی و کشتی و از سوی دیگر به اجاره پایگاه و انجام مانورهای نظامی واداشته است. این مقاله با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی، تلاش میکند ضمن بررسی مسیرهای انتقال خطوط انرژی در منطقه، فرصتها و چالشهای پیش روی ایران را تحلیل کند و ضمن انطباق آن با برنامه 5 ساله پنجم توسعه اقتصادی، نیاز کشور به تأمین سرمایههای بین المللی برای افزایش تولید انرژی و در نتیجه ضرورت مشارکت دستجمعی در تأمین امنیت منطقه را گوشزد نماید.
دانشگاه تربت حیدریه