یکی از مهمترین معیارهای درجه توسعه یافتگی یک کشور، جایگاه و اعتباری است که زنان در آن کشور برخوردارند. زنان نه فقط نقش بسزایی در تحقق توسعه اجتماعی و سیاسی دارند، بلکه بعنوان یک نیروی فعال و سازنده میتوانند بر سرعت فرایند توسعه اقتصادی و تسریع عدالت اجتماعی بیفزایند. از همین رو است که مشارکت زنان در ساختارهای سیاسی و ایفای نقشی همتراز با مردان در تصدی مشاغل سیاسی به یک ضرورت زمان حاضر تبدیل شده است و نیل به توسعه اجتماعی را به حل بهینه این موضوع موکول کرده است. این مقاله با مطالعه روند مشارکت فزاینده زنان ایران برای ورود به صحنههای مختلف اجتماعی و سیاسی تلاش می کند تا موانع و مشکلات موجود در این فرایند و همچنین تفاوت ارزشی و اختلاف معیار ارزشیابی در برخورد میان زنان و مردان در تصدی مشاغل دولتی را تبیین نماید و نتیجه ارزشیابی شغلی آنان را در دانشگاه بینالمللی امام خمینی بعنوان یک نمونه از دستگاههای دولتی به تصویر بکشاند. این مقاله تلاش می کند تا دریابد چرا با وجود حضور زنان تحصیل کرده دانشگاهی و برخوردار از شایستگیهای لازم مندرج در ارزشیابی سالانه مدیران این دانشگاه، اینان هنوز نتوانستهاند بر سمتهای مدیریتی تکیه بزنند و در سطوح عالی تصمیم گیری آموزشی و اجرایی دانشگاه مشارکت فعال داشته باشند.