این مقاله ضمن مطالعه تطبیقی دو انقلاب پیروز مشروطیت ایران و استقلال ایالات متحده تلاش میکند تا از میان عوامل مختلفی که بر پیروزی انقلاب اثرگذار است دو عامل انگیزش درونی و تحریک بیرونی را بررسی و به تأثیر متقابل هر یک از این دو عامل را تحلیل نماید. این مقاله با استفاده از منابع کتابخانهای و شیوه بررسی توصیفی و تحلیلی تلاش میکند در كنار توجه به اوضاع و احوال داخلی که به خودانگیختگی ملل تحت ستم انجامیده است، برنامهریزی قدرتهای بزرگ برای به بر هم وضع موجود در کشور انقلاب زده را تشریح نماید و نتیجه تأثیر متقابل این دو عامل را بر پیروزی انقلاب و پیامدهای بعدی آن تحلیل نماید. بیتردید هیچگاه همه مردم انقلاب نمیکنند اما گروههای ناراضی که رهبری جریان ناراضی را برعهده میگیرند چنانچه با قدرتهای بزرگ در کمین انقلاب به هم آمیزند آنگاه نه فقط هیئت حاکمه جدیدی به قدرت خواهد رسید بلکه منافع اقتصادی نیز به سود هیئت حاکمه جدیدی که دست در دست قدرت حامی دارد رقم خواهد خورد. كمترین ثمره دخالت انگلستان در انقلاب مشروطیت، خروج سراسر ایران از حوزه نفوذ روسیه و کمترین سودهای فرانسه در انقلاب استقلال ایالات متحده آمریکا و خروج این سرزمین از حوزه نفوذ انگلستان و حفاظت از مستعمرات آمریکایی خود در مقابل توسعهطلبیهای انگلستان بود.