ایران پس از انقلاب اسلامی رویکرد جدیدی به جهان کرد و آن گونه که در قانون اساسی خود بصراحت بیان کرده است «سعادت بشر در كل جهان» را هدف نهایی خود دانسته است. بر اساس این رویکرد هيچ مرز جغرافيايي در مقابل پيام اسلام و انقلاب اسلامي احساس نميشود و امام خميني (ره) بعنوان بنیانگزار این انقلاب، نهضت خود را مرحلهاي از يك نهضت فراگير ميدانست كه به¬زودي با تداوم خود، جهان، و از جمله جهان اسلام را در نور خواهد ديد. دولت جمهوری اسلامی برای رسیدن به این هدف تلاش های بسیاری کرده است که از ميان اينها میتوان اتخاذ سياست پذيرش دانشجوي غيرايراني در دانشگاههاي ايران را نام برد و اين مقاله ضمن مراجعه به قوانين موضوعه و اسناد مربوطه تلاش ميكند تا علل و انگيزههاي جمهوري اسلامي ايران در پذيرش دانشجوي غيرايراني را شناسايي و تحولات این سياست را در طول دورة پس از پيروزي انقلاب اسلامي، از تمركزگرايي تا تمركززدايي و از فردگرايي يا ساختارگرايي، را مورد بررسي و تحليل قرار دهد. اين پژوهش علاوه بر قوانین و آیین نامه های وزارتی بر مشاهدات شخصي و نظرات کارشناسی استوار است و اميدوارم که در پايان بتوانم راهكار مناسبي براي جابه¬جايي دانشجو كه اولويت نخست بينالمللي كردن آموزش عالي است ارائه نمايم.
انجمن علوم سیاسی ایران،