در طول بيش از 20 سال كه از تدوين سرفصلها و برنامههاي درسي از جمله برنامه دروس كارشناسي علوم سياسي در وزارت علوم ميگذرد، تحولات چشمگيري در سياست داخلي، سياست خارجي و همچنين در نظام بينالمللي روي داده است كه بسياري از موضوعات و مسائل درسي گذشته را به تاريخ سپرده و در مقابل بسياري ديگر را از نو مطرح كرده كه در بوته برنامه دروس كنوني نميگنجد. اين موضوع با وجودي كه از لحاظ نظري مورد اجماع صاحبنظران و اساتيد رشته علوم سياسي است اما به لحاظ عملي تلاش چشمگيري در بازبيني دروس و انطباق آنها با موضوعات و مسايل متحول صورت نگرفته است و تلاش ارزشمند دو سال گذشته دانشگاههاي تهران، شهيد بهشتي و اصفهان در اين زمينه هم جز در موارد اندك و جابجايي عناوين، كاري از پيش نبرده است. اين مقاله به مطالعه انتقادي دروس دوره كارشناسي علوم سياسي در دانشگاههاي ايران و تطبيق آنها با دروس دوره مشابه در دانشگاههاي بزرگي همچون هاروارد و نورت وسترن در ايالات متحده و كارلتون و بريتيش كلمبيا در كانادا ميپردازد. اين دانشگاهها كه از نمونههاي برتر جهاني هستند برنامههاي درسي خود را با سه سطح مطالعه و تحليل خرد، مياني و كلان منطبق ساختهاند. علاوه بر اين هر يك از اين دانشگاهها ضمن حفظ موضوعات مشترك در بخش مباني و نظريههاي سياست و گرايشهاي وابسته به آن، دروس ويژهاي را براي مطالعه و تحليل موضوعات و مسايل متناسب با فرهنگ، تاريخ و جغرافياي منحصر به فرد خود ارائه كردهاند كه ميتواند راهنماي مفيدي در بازبيني دروس كارشناسي علوم سياسي باشد.
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی