در سال¬هاي اخير، هوش رقابتي و هوش تجاری در زمره يكي از مفاهيم مديريت درآمده است و بسياري از شركت¬هاي بزرگ آن را به جزيي از فرهنگ سازماني خود تبديل كرده اند، چون از بسياري جهات استفاده از هوش تجاری و بهره مندی از هوش رقابتي منافع بيشتري نسبت به ديگر مفاهيم مديريت كه در چند دهه اخير شكل گرفته اند، دربردارد. بنابراین می توان گفت در دنياي امروز، كسب هوش رقابتي و همچنین استفاده از هوش تجاری يكي از الزامات غيرقابل انكار براي اغلب مدیران است تا بتوانند از طريق كسب و تجزيه و تحليل اطلاعات، و همين طور افزايش دانش و ايجاد آگاهي، بر قابليتهاي خود بيفزايند. هوش تجاري و هوش رقابتی آثار مثبتي بر تصميمات عمده و کلان سازماني دارد. هوش تجاري نه به عنوان يک ابزار يا يک محصول و يا حتي سيستم، بلکه بعنوان يک رويکرد جديد در معماري سازماني بر اساس سرعت در تحليل اطلاعات به منظور اتخاذ تصميمات دقيق و هوشمند کسب و کار در حداقل زمان ممکن مطرح شده است. در این مقاله سعی شده است تا با تعریف و تبیین ابعاد هوش رقابتی به وجود رابطه آن با هوش تجاری پرداخته شود.
