چکیده :

در کنش هستی شناسانه ی عرفانی، هدف سالک وصال به حق و معرفت بر امور، پدیده ها و حالاتی است که کمیت عقل در راه آن لنگ است و بال های پرواز دل فربه. او برای نیل بدین هدف باید به مدد ریاضت و صداقت، پاکی را برای دل، روشنایی را برای دیده و آشنایی را برای گوش به ارمغان آورد. در این حالت، دلش روشن از نوری است که محرومان هرگز آن را نیافته اند و دیدگان شان گشوده به دیدنی هایی است که اغیار ندیده اند و گوش هایش آشنا به رمز و رازهایی است که ناآشنایان نشنیده اند. عرفا از حاصل این پاکی و روشنایی و آشنایی، با عنوان سرّ یا راز یاد می کنند و عارف واصل و کامل کسی را می دانند که در کتمان اسرار بکوشد. جلال الدّین محمد بلخی در مثنوی و کلیات شمس، راز و رازداری و موضوعات مربوط بدان را مطرح کرده است و از جایگاه راز، رازداری و خاموشی، محرم و نامحرم، موانع رازدانی، عوامل افشای راز و رسولان یا پیام آوران راز... سخن گفته است. این مقاله به تحلیل راز و رازداری در عرفان مولوی پرداخته است.

کلید واژگان :

مولوی، راز، راز داری، خاموشی و موانع رازدانی.



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک