چکیده :

مازندران در حوزه ی اساطیر، یکی از نمادین ترین و رازناک ترین جایگاه هاست و به سبب تسخیرناپذیری، پناهگاه و پایگاه پادشاهان و پهلوانان تأثیرگذار بر سرنوشت سیاسی- اجتماعی ایران بوده و البرز و دماوند از حصن های استوار طبیعی و از عوامل شکوهمند تسخیرناپذیری تبرستان به شمار می آمدند. به سبب پیوند جدایی ناپذیر دماوند و البرز از یکدیگر، اغلب روایات منسوب به البرز، به دماوند نسبت یافته و به عکس. بر اساس متون پهلوی و کتب دینی زرتشتی، دماوند، پناهگاه گیومرث، نخستین انسان اساطیری، و البرز کوهی مینوی و کهن الگوی بهشت اهورایی است. فریدون در البرز، نزد مرد خردمندی به نام برمایه، آیین جهانداری و جهانگیری آموخت و به یاری کاوه، ضحاک را در دماوندکوه به بند کشید. کیقباد از البرز به پایین آمد و به یاری رستم بر تورانیان چیره شد. کاووس هفت کاخ مشهورش را که نماد هفت اقلیم و جهان پادشاهی است، بر البرز بنا نهاد. از این رو، دماوند را به دلیل مجمع الاضداد بودن، زندان بدان و بهشت نیکان خوانده اند. در متون اساطیری، البرز با کوه قاف یکی است و کوه قاف را به دلیل ویژگی های همسان با دماوند، همان کوه دماوند دانسته اند. بنا بر این ، البرز و دماوند نه تنها در اسطوره بلکه در دین و عرفان نیز ارزش والا و اهمیّت شگفت انگیزی دارند؛ زیرا البرز هم آشیان سیمرغ اساطیری و هم تجلیگاه سیمرغِ حقیقت است. لذا، دماوند به سبب ویژگی های اساطیری و طبیعی و مادّی در حوزه ی ادبیات نمادین، نماد زندان،سنگینی، استواری، شکیبایی، سربلندی و سرافرازی، سنگ صبور بیقراران، دادرس ستمدیدگان و درهم کوبنده ی بیدادگران قرار می گیرد.

کلید واژگان :

مازندران، البرز، دماوند، قاف، زندان بدان و بهشت نیکان.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک