چکیده :

اگر چه صنايع مواد غذايي و آشاميدني به دليل شرايط وآب و هوايي ايران به عنوان يكي از مزيت‌هاي نسبي ورود به عرصه تجارت بين‌الملل قلمداد مي‌گردد، اما، اين صنعت نتوانسته است متناسب با اين مزيت جايگاه شايسته خود را در بين كشورها كسب نمايد. توليد در اندازه‌هايي كمتر از اندازه بهينه از اصلي‌تريت دليل اين موضوع قلمداد شده است. براين‌اساس موضوع اندازه بهينه توليد در اين صنعت، خصوصاً براي آگاهي بنگاه‌هاي جديد‌الورود، همچنين مفاهيم ظرفيت‌هاي توليدي رها شده و در نتيجه توانايي‌هاي بالقوه توليدي از موضوعات كليدي مورد بررسي در اين صنعت محسوب مي‌شود. موضوعي كه تخمين و بررسي روند تغييرات آن هدف اصلي اين مقاله را تشكيل مي‌دهد. براي تعيين اندازه بهينه توليد يا آنچه از آن به عنوان حداقل اندازه كارآ نيز ياد مي‌شود از روش كومانور- ويلسون استفاده شده است. داده‌هاي اين پژوهش نيز داده‌هاي جمع‌آوري شده توسط مركز آمار ايران در سطح بنگاه‌هاي توليدي صنايع مواد غذايي و آشاميدني در سال‌هاي نخست برنامه‌هاي دوم، سوم و چهارم توسعه است. در مجموع نتايج اين بررسي نشان‌دهنده آن است كه اندازه بهينه صنعت مواد غذايي و آشاميدني برحسب هر دو قيمت جاري و ثابت روندي صعودي داشته و علاوه بر آن، در هر سه مقطع زماني مورد بررسي بيش از 90 درصد از بنگاه‌هاي اين صنعت در اندازه‌اي كمتر از اندازه بهينه فعاليت نموده‌اند.

کلید واژگان :

بهينه روش كومانور ويلسون صرفه هاي ناشي از مقياس صنعت مواد غذايي و آشاميدني



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک