چکیده :

سوررئالیسم مکتبی است که در قرن بیستم در فرانسه پدیدار شد و به سرعت در حوزه¬های هنری- ادبی چون نقّاشی، ادبیّات، تئاتر و ... مورد توجّه قرار گرفت. این مکتب دارای اصولی است که مهم¬ترین آن¬ها عبارتند از: رؤیا و تخیّل، نگارش خودکار، تصادف عینی، جنون و دیوانگی، امر شگفت و جادو و ... . هر چند این مکتب در قرن بیستم و در اروپا مطرح شد، امّا پیشتر و در میان سایر ملل، نشانه¬هایی از آن دیده می¬شد. در این میان باید به آثار عرفانی شرق – و از جمله عرفان ایران- اشاره کرد. می¬توان گفت نویسندگان متون فارسی صوفیه¬، پیش از ظهور سوررئالیسم در اروپا، آثار ارزشمندی با ویژگی¬های سوررئالیستی ارائه کرده‌اند؛ البتّه گاه بین این آثار و آثار سوررئالیستی غرب، تفاوت¬های عمیقی وجود دارد که از اصالت سوررئالیسم ایرانی حکایت می¬کند. مثنوی مولانا یکی از آثاری است که در کنار طرح اندیشه‌های سوررئالیستی، در مواردی تفا¬وت¬های بارزی با شاخصه¬ها و مفاهیم این مکتب دارد و این مقاله سعی دارد به بررسی وجوه تشابه و تمایز مفاهیم مثنوی و سوررئالیسم بپردازد. درواقع هرچند بین مثنوی و آثار سوررئالیستی از جهاتی همچون نگارش خودکار، نکوهش عقل و دنیا شباهت¬هایی دیده می¬شود؛ اما در کنار این شباهت¬ها، تمایزاتی نیز وجود دارد که علاوه بر اثبات فرضیّۀ تقدّم و استقلال سوررئالیسم ایرانی، در برخی موارد، دلایلی بر برتری عرفان ایرانی بر ویژگی¬های مرتبط سوررئالیسم اروپایی، ارائه می¬دهد؛ تمایزاتی که در حوزۀ تخیّل، کرامت و جادو، حقیقت و واقعیّت و اصالت مستی بروز یافته¬اند.

کلید واژگان :

سوررئالیسم، مثنوی مولوی، تخیّل، حقیقت، رویکرد تطبیقی



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک