چکیده :

ادبیات فارسی و عربیزمینۀ مناسبی را برای بررسی¬هاي تطبيقي ميان آثاری که در حوزه ادبيات تعلیمی و سیاست¬نامه¬هانوشته شده فراهم نموده است. اين آثار با رويکردي وعظ-گونه، اقشار مختلف مردم را اندرز و ارشادنموده و سعی در تقویت اخلاق و تحکیم مدنیّت جامعه دارند. از جملۀ این اقشار سلاطین و شاهان هستند که نویسندگان این آثار، آنها را مخاطب قرار داده و کوشیده¬اندجایگاه سلطان و شيوه¬های حکومتی او را تشریح نمایند و در این میان به اصول دینی، سیاسی، اخلاقی، مديریتی و نظایر آن توجه داشته¬اند. سعدی در گلستان در بابی به طور خاص به سيرت پادشاهان و در ديگر ابواببه طور گذرا، به اخلاق و محاسن و مساوی این گروه مي¬پردازد و به نوعي بايدها و نبايدهاي آنها را خاطر نشان مي¬نماید. طرطوشی،نویسنده و ادیب اندلسی سدۀ پنجم هجری نیز در سراج-الملوک دربارۀ سلاطین سخن می¬گوید و اصول اخلاقی و سیاسی¬ای را که بایستی پادشاه به آن آراسته باشد بیان مي¬دارد.پژوهش حاضر درصدد است کهنقش شاخصه¬های دینی را در اندیشه¬های حکومتی سعدی و طرطوشی در سه محور: جایگاه سلطان، شیوه حکومتی و مفهوم زوال¬پذيري حکومت، بررسی نماید و میزان حضور این عامل را مورد سنجش قرار دهد. برآیند پژوهش نشان مي¬دهد که سعدی جري¬تر و صريح¬تر از طرطوشی و با بهره-گيري از تجاربو عقل اين بايدها و نبايدها را ترسیم مي¬کند و نقش عامل ديني در ملاحظات سياسي او کم¬رنگ است، حال آن¬که طرطوشی با رويکرد ديني و لحن محافظه-نگرانه عقاید خود را ابراز نموده و سلطان در بینش او از جايگاه برتر و آسماني برخوردار است.

کلید واژگان :

گلستان، سراج الملوک، طرطوشی، سعدی، شاخصه دینی.



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک