چکیده :

نظريه نسخ از مهم ترين مسائل قرآني است كه دانشمندان علوم قرآن و تفسير درباره وقوع يا عدم وقوع آن، ديدگاه هاي متفاوتي ارائه داده اند. غالب عالمان در اعتقاد به وجود نسخ همداستان و متفق بوده و اختلاف آن ها تنها در تعداد و چگونگي آيات منسوخ است. از سويي ديگر، برخي از دانشمندان به خصوص متاخران، به مقوله «عدم نسخ آيات قرآن» گرايش نشان داده و بر اين باورند كه هيچ يك از آيات قرآن نسخ نشده اند. در اين مقاله با روش تحليلي-توصيفي، ابتدا نظريه قائلان نسخ مورد واكاوي قرار گرفته و با تاكيد بر عدم همداستانيِ آن ها در انواع نسخ و تعداد آيات منسوخ، و نيز اختلاف معناي نسخ بين متقدمان و متاخران، همچنين تحليل محتوائيِ دو آيه معروف به «آيه نسخ» و «آيه تبديل» (البقره: 106 و نحل: 101) و عدم دلالت آن بر نسخ آيات قرآن، اين نظريه نقد شده است. سپس با ارائه دلائلي اين نتيجه مطرح مي شود كه نسخ به معناي نسخ حكم آيات، در قرآن واقع نشده، زيرا قرآن ناگزير بايد از لحاظ الفاظ و مفاهيم، بدون تغيير باشد تا جاودانگي آن لطمه نخورد، چرا كه قبول نسخ حكم آيات برابر با محدود كردن محتواي برخي از آيات به زمان خاص است و اين مهم با جاودانگي و همگاني بودن قرآن در تعارض است. از اين رو نسخ تنها بدين معناست كه قرآن در مقام آخرين كتاب آسماني جاودان، ناسخ شريعت ها، كتاب ها و معجزات پيشين مي باشد.

کلید واژگان :

قرآن كريم، نسخ، ناسخ و منسوخ، شريعت هاي پيشين



ارزش ریالی : 600000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک