چکیده :

عراق پساصدام را باید کانون قدرت و نفوذ شیعیان قلمداد نمود. جریان های قدرتمندی همچون مرجعیت اعلای شیعیان، جریان صدر، جریان حکیم و دیگر طیف های سیاسی شیعه از نفوذ و قدرت بالایی در جریان سیاسی عراق برخوردارند. این مسأله می تواند بسترساز وحدت و ائتلاف شیعیان گردیده و عامل مهمی برای خروج عراق از بحران و گذار به سمت توسعه سیاسی و امنیتی به شمار آید. اما واقعیت حکایت از مسأله دیگری دارد. در این مقاله، هدف نویسندگان ارائه پاسخ بدین سوال است که اصولاً جریان صدر، به مثابه یک جریان تاثیرگذار در عراق، چرا و چگونه به ظهور تشتت و واگرایی در میان شعیان عراق به صورت خاص و جبهه مقاومت در منطقه به صورت عام مبادرت نموده است؟ فرضیه مقاله بر این است که رویکردهای پراگماتیستی جریان صدر به ظهور واپس گرایی در میان شیعیان عراق و جبهه مقاومت در منطقه منجر شده است و این مسأله در دو سطح کلان نرم و سخت دیده می شود. یافته های مقاله که با استفاده از تئوری برساخت گرایی و رفتارشناسی کنش گران سیاسی و بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی و استفاده از منابع مکتوب و مجازی می باشد بر این مسأله صحه می گذارد که در بعد سخت، چالش های بعضا عمیق با دیگر جریان های شیعه عراق، همگرایی تلویحی با عربستان سعودی و ائتلاف راهبردی با جریان ایادعلاوی، شیعه سکولار مورد اطمینان آمریکا و عربستان سعودی، و در بعد نرم، با اتخاذ مواضع واپس گرا در قبال جمهوری اسلامی ایران، سوریه، شیعیان عربستان و یمن و مواضع دوپهلو در قبال مرجعیت شیعیان عراق، سعیدر ایجاد یک جبهه شیعی عربی مستقل را دارد.

کلید واژگان :

جریان صدر، جبهه مقاومت، شیعیان، عراق، خاورمیانه



ارزش ریالی : 350000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک