چکیده :

یونگ، روانِ ناخودآگاهِ انسان را متشکّل از دو قطب متقابل مؤنّث و مذکّر آنیما و آنیموس می‌داند. کهن‌الگوی آنیما نیمۀ زنانه در روان مرد و آنیموس نیمۀ مردانه در روان زن است. این کهن‌الگوها تحتِ تأثیر روابط و رفتارهای خانواده در وجود هر شخص شکل می‌گیرند و تحتِ شرایط اجتماع و زندگی وی، می‌توانند تغییراتی در شخصیّت او به دنبال داشته باشد. یگانگی با این کهن‌الگوها موجب تکامل انسان خواهد شد و استیلای هر یک از این قطب‌های متقابل در فرد، سلسله‌ای از ویژگی‌ها را پدید می‌آورد که از منظر روان‌شناسی قابل بررسی‌اند. این تصویرها در آثار هنرمندان به صورت ناخودآگاه خود را نشان می‌دهند. قائم‌مقامی شاعربانوی معاصر، نیز ناخودآگاه این کهن‌الگوها را در اشعارش به اشکال مختلف(مثبت و منفی) بروز داده‌است. پژوهش حاضر، با هدف راهیابی به لایه‌های پنهان اندیشه‌های ژاله قائم‌مقامی با استفاده از نقد روانشناختی و بهره‌گیری از تفکّرات یونگ، می‌کوشد با روش توصیفی – تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه‌ای، همۀ نمودها و جلوه‌های مثبت و منفی کهن‌الگوی آنیموس را در دیوان قائم‌مقامی استخراج و بسامد آنها به صورت نمودار بیان کند. بر پایۀ یافته‌ها، در اشعار وی بسامد جنبۀ مثبت آنیموس در مقایسه با جنبۀ منفی، بالاتر است؛ به‌طوری‌که 74.74درصد یافته‌ها پیرامون نمود مثبت آنیموس است و 25.26درصد از یافته‌ها، نشان از جنبه‌های منفی آنیموس هستند. شکل‌گیری اولیۀ این کهن‌الگوها به هنگام حضور قائم‌مقامی در خانواده مثبت است؛ امّا با ازدواج و شروع زندگی زناشویی وی، نمود‌های منفی آن‌ها آغاز می‌شود و پس از شکست در ازدواج و جدایی او از فرزند، به اوج خود می‌رسد.

کلید واژگان :

یونگ، کهن‌الگو، آنیموس، شعر معاصر، ژاله قائم‌مقامی.



ارزش ریالی : 350000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک