چکیده :

در زماني كه مكاتب اخلاقي مختلف و متنوعي در غرب ظهور كرده بود، مكتب اخلاقي ايمانوئل كانت (1804-1724 )، فيلسوف نامور و برجستة آلماني پا به عرصه گذاشت و با نگرشي نو، انقلابي را در عالم فكر و در حوزة اخلاق به وجود آورد كه آن را به انقلاب كپرنيك در عالم افلاك تشبيه كردهاند. وي با پي ريزي فلسفه اي واقع گرايانه (مابعدالطبيعي) و آموزة مطلق گرايي و وظيفه گرايانه در حوزة اخلاق، فعل اخلاقي را در انجام عمل به نيت و اداي تكليف وجدان معرفي كرد و معتقد بود، از آن جايي كه عقل يك موهبت همگاني است ، دستورات و قوانين آن نيز بايد همگاني باشد. اما مهم اين است كه بدانيم قواعد و قوانين عقل كدا مها هستند و چگونه به دست ميآيند. كانت فراتر از ارزيابي عقل و كنش و واكنش خرَد انسان ها، در با ب حق، قانون، و روابط اجتماعي نيز انديشمندانه سخنسنجي كرده است . او حق و قانون را پس از نقد و بررسي خرَد و تفكر انسان استوار و قابل شناخت دانسته؛ از اين نگاه، بر اين باور رفته است كه انسان غايتساز، غايت خويش است و يك نوع ارزش ذاتي دارد كه بدون ترديد آن را از ساير موجودات متمايز ميسازد. نگارنده بر آن است كه با بيان اجمالي ديدگاه هاي فلسفي كانت در حوزة اخلاق و نيز چگونگي وصول انسان به كمال و سعادت واقعي در ساية عقل عملي ، به قدر ميسور، به نقد و تحليل برخي ايدههاي اخلاقي اين فيلسوف بزرگ بپردازد. - عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور- مربی ، الهیات و معارف اسلامی

کلید واژگان :

عقل عملي، مفهوم ارادة خير و شر، وظيفه گرایی، نیت، تکلیف و قانون، نقد آراء



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک