چکیده :

بینامتنیت از رویکردهای نقد ادبی جدید است که به بررسی روابط بین متن حاضر و متن غایب می پردازد. بر اساس این نظریه، هیچ متن مستقلی وجود ندارد و هر متنی بازخوردی از متون پیشین یا متن معاصر خود است که به اشکال مختلف در آن نمود یافته است؛ بدین سبب متون با یکدیگر همواره در تعامل هستند. محمدحسن علوان رمان نویس معاصر عربستانی در رمان "موتٌ صغیرٌ" با تأثیرپذیری لفظی و معنوی از مضامین آیات قرآنی، با استفاده از رویکرد "بینامتنیت"، متن غائب قرآن را در اثر هنری خود وارد کرده است. این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی - تحلیلی در قالب رویکرد بینامتنیت، ضمن تبیین و تفسیر روابط بینامتنی، رمان موتٌ صغیرٌ را با آیات قرآنی و میزان تأثیرپذیری این نویسنده از آبشخور آیات زیبای قرآنی و چگونگی بازتاب مضامین آن را مورد بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که نویسنده در رمان خود از حیث فنی و هنری به رابطه بینامتنی کامل متنی، کامل تعدیلی، الهامی و مفهومی، تلمیحی با فراخوانی شخصیت های قرآنی، جزئی و واژگانی پرداخته است که از این میان، بارزترین نوع هم حضوریِ دو متن مورد بررسی، رابطه کامل متنی است که آیات، به طور مستقیم بدون تغییر و ساختارشکنی در متن رمان ذکر شده اند.

کلید واژگان :

قرآن کریم، بینامتنیت (تناص)، رمان عربی، محمدحسن علوان، موتٌ صغیرٌ



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک