كشور ايران را ميتوان از نظر باستانشناختي به دست كم چهار منطقة جغرافيايي مجزّا امّا در ارتباط با يكديگر تقسيم كرد كه هر يك سهمي چشمگير در تحوّل تاريخ و فرهنگ اين سرزمين داشتهاند. اين چهار استان]منطقة[ عمدة فرهنگي عبارتند از: 1) غرب ايران (آذربايجان و كوههاي زاگرس)، 2) جنوب غربي ايران (دشتهاي شوشان، دهلران و مهران)، 3) جنوب مركزي (فارس و كرمان)، و 4) فلات مركزي.1 از ميان اين مناطق عمدة فرهنگي تنها دشت شوشان است كه بيش از ديگر مناطق شناخته شده است. با توجهبه روند اسكان در دهكدههاينخستين و تحوّل آغازين آنها در كوهپايههاي زاگرس، منطقةكليدي دشتمهران و از بستر فرضيهپردازي در تحوّلهايفرهنگي بدون اطّلاعات حاصل از بررسيهاي گستردة منطقهيي، دشت دهلران به تقريب ناشناخته ماندهاند، و اين در صورتي است كه منطقة مهران، به احتمال، حتّي پيش از دشت شوشان محلّ اسكان جوامع دوران آغاز نوسنگي بود.2 افزون بر اهميّت اين منطقه در پژوهشهاي مربوط به روند اهلي كردن جانوران و پرورش دانههاي گياهي، در طول تاريخ پرفراز و نشيباش، به لحاظ موقعيّت جغرافيايي آن به منزلة دروازة ايران از غرب، دشت مهران در پژوهشهاي مربوط به شكلگيري حكومتهاي نخستين و تأثير و تأثّرشان بر روندهاي فرهنگي در بينالنهرين ميتواند از اهميّتي بسزا برخوردار باشد. از يافتههاي پراكندة باستانشناختي ميتوان استنباط كرد كه سهم اين منطقه در توسعة كشاورزي و دامپروري و شكلگيري حكومتهاي نخستين و شهرنشيني از سه منطقة عمدة ديگر كم تر نبوده است. دشت مهران همچنين يكي از نخستين مناطقي است كه جوامع پيش از تاريخ ايران در اوايل دورة هولوسين3 آن را براي زيستمعيشتي خود مناسب دانسته و در آن اسكان گزيدند، امّا دانش ما از اين دو تحوّل عميق و تاريخي در اين منطقه بسيار محدود و ناكافي است. 4 هر چند كه در اين زمينه ما تنها در آغاز راه هستيم و بيشك مطالعات و تحقيقات و فعاليّتهاي گستردة باستانشناسي در آينده قادر خواهد بود، نكات ناشناختة بسياري را در بارة دستاوردهاي فنّي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي ساكنان اوّليّة اين كانون فرهنگي آشكار سازد و از اين رهگذر با معرفي و شناسانيدن يكي از خاستگاههاي مهمّ جوامع پيش از تاريخ ايران، بنياد بسياري از فرضيّات و نظريّات كنوني را در بارة روابط فرهنگي، سياسي، تجاري و اقتصادي ايران (دشت شوشان) و ميانرودان در دورانهاي گوناگون دگرگون سازد. 5 بررسيهاي روشمند و علمي و كاوشهاي باستانشناختي اخير در دشتهاي شوشان و دهلران، منطقة لرستان و كردستان و به طور كلي غرب ايران بيشتر در منطقة زاگرس و دامنههاي شرقي و غربي آن شواهد و مداركي را معرفي كرده است كه به خوبي ثابت مينمايد، بشر از ده هزار سال پيش به تدريج وارد زندگاني دوران استقرار در اين منطقه شده و براي تكثير غلات و پرورش حيوانات قدمهاي مؤثّري برداشته است. اين شواهد و مدارك دانشمندان را بر آن داشته كه تحقيقات دامنهدارتري در بارة استقرارهاي اوّليّه در اين منطقه بنمايند. براساس اين تحقيقات به نظر ميرسد كه كشاورزي ديم از ده هزار سال پيش از ميلاد شروع و تا پنج هزار و پانصد سال پيش از ميلاد ادامه پيدا كرده است6؛ اين اجتماعات براساس حفّاريهاي اخير توسّط پروفسور مورتن سن به چهار گروه طبقهبندي و به نحو زير پيشنهاد شده است. 1ـ اجتماعات دايم با خانههاي ديوار گلي كه براساس اقتصاد زراعي به اضافۀ شكار و جمعآوري از منابع طبيعي اطراف، احتياجات خود را تأمين ميكردهاند. 2ـ اجتماعات موقّت فصلي كه گاه به وسيلة گروه كشاورزان و بعضي اوقات توسّط چوپانان و گلهداران مورد استفاده بوده است. 3ـ اجتماعات گلّهداران در غارها، كه به وسيلة چوپانان براي استفاده از مراتع اطراف در فصول خاصّي از سال مورد استفاده قرار گرفته است. 4ـ محلّ اجتماعات و استقرارهاي موقّت كه در ضمن كوچ از منطقهاي به منطقة ديگر مدّت كوتاهي در آنجا توقف ميكردند. 7
کلید واژگان :مهران ـ دهلران ـ تمدّن ـ جنوب غرب ـ گذار ـ يكجانشيني
ارزش ریالی : 300000 ریال
با پرداخت الکترونیک