چکیده :

عرفان اسلامی با نوعی رازگونگی و رمزپردازی عجین شده است که حاصل پیوندی تنگاتنگ میان زبان عرفانی و شعر است. رابعه، ابوسعید، يحیي بن معاذ رازي، جنبيد بغدادي، شبلي، خرّاز، منصور حلاج و ... و بعدها سنایی، مولوی، حافظ، عراقي و... برای بیان تجربیات عرفانی از زبان شعر بهره برده اند. وجود شواهد شعری در اسناد صوفیه ارتباط دیرینه ی عرفا با شعر را می نمایاند. توانایی شعر در آفرینش جهانی مجازی که عناصر آن با استعاره و تشبیه حیاتی نو یافته اند، عرفا را بر می انگیزد تا از این قابلیت برای بیان اسرار مگوی خویش بهره جویند و با خلق زبانی لبریز از استعاره پنبه در گوش فهم نامحرمان فروکنند یا تجربیات فردی خویش را با شعر بازگویند. گره خوردگی زبان با عاطفه و خیال که نمود آن در شعر است ، با نگاه هنری به الهیات و جهان که در عرفان مطرح است ، نزدیکی این دو را پدید می آورد. با آمیزش این دو، زبان عرفانی تقویت می گردد. وجه مشخصه ی این زبان، رمزگونگی و دگرسانی واژه های آن و توصیفی نو از پدیده های عالم معنا وشهود است.شعر نیز از آبشخور معانی متعالی عرفانی نیرو می گیرد و بالنده می گردد. این پژوهش برآن است تا به کاوش دلایل رویکرد عرفا به زبان شعر و چگونگی بهره گیری از این زبان برای بسط و گسترش زبان عرفانی بپردازد.

کلید واژگان :

زبان عرفانی، زبان شعر، استعاره، تشبیه



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک