چکیده :

ايجاد اشتغال اگرچه دغدغه اصلي امروز جامعه ايراني است و در همين راستا سياست هاي مختلفي جهت ايجاد اشتغال به كار گرفته شده است، اما ايجاد شغل از طريق تأسيس بنگاه‌هاي كوچك و متوسط از اهم اين سياست‌ها تلقي مي گردد. با اين وجود منبع ايجاد اشتغال تنها ايجاد بنگاه‌هاي جديد نبوده، چه رشد بنگاه‌هاي موجود نيز در اين راستا از اهميتي اساسي برخوردار است. با اين وجود و با همه اهميت رشد بنگاه، تنها درصد اندكي از بنگاه‌هاي داراي رشد، رشدي سريع را طي يك دوره مشخص نشان مي‌دهند. اين گروه كه در ادبيات اين حوزه به غزال‌ها مشهورند اصلي ترين ايجاد كنندگان شغلند و در كشور‌‌هاي متفاوت مورد توجه مضاعف سياست گذاران اقتصادي و محققين دانشگاهي جهت شناسايي و تعيين ويژگي هايي كه يك بنگاه را به واسطه رشد سريع از ديگر بنگاه‌ها متمايز مي‌نمايد، قرار گرفته‌اند. با اين همه، شناسايي، مطالعه و بررسي ويژگي‌هاي چنين بنگاه‌هايي در اقتصاد ايران مورد غفلت قرار گرفته است. اين مقاله مي‌كوشد با معرفي روش هاي اندازه گيري رشد سريع و نيز متغيرهاي مؤثر بر آن، نقش بنگاه‌هاي كوچك و متوسط صنايع توليدي ايران را در ايجاد اشتغال طي برنامه دوم توسعه مورد ارزيابي قرار دهد. ويژگي‌هاي 12712 بنگاه صنعتي داده هاي اين تحقيق را تشكيل داده و معيارهاي متفاوت رشد نسبي، رشد مطلق و تلفيق اين دو (Birch Index) جهت اندازه گيري رشد سريع به كار گرفته شده است. بنگاه‌هاي كوچك و متوسط نيز بر اساس تعداد كاركنان و با توجه به معيار كمتر از 50 نفر كاركن تعريف گرديده‌اند. نتايج اين مقاله نشان مي دهد اگرچه رشد سريع و عوامل مؤثر بر آن و در نتيجه سهم بنگاه‌هاي با رشد سريع در ايجاد اشتغال مي‌تواند تحت تأثير روش هاي متفاوت اندازه گيري رشد قرار گيرد، اما همواره كمتر از 14 درصد از بنگاه‌هاي صنعتي طي برنامه دوم توسعه رشدي سريع را تجربه نموده اند. با اين وجود، اين بنگاه‌ها توانسته‌اند طي اين دوره سهم خود را از اشتغال به حدود سه برابر افزايش دهند. نتايج اين پژوهش همچنين بيانگر آن است كه رشد سريع تحت تأثير مالكيت نيست. سن بنگاه، مهارت كاركنان، سطح تبليغات، ميزان سرمايه‌گذاري، رشد صنعت و موانع ورود از عمده‌ترين عوامل مؤثر بر رشد سريع محسوب مي‌گردد. سوالي كه اين مقاله مطرح نموده و صاحبان انديشه در اين حوزه را به چالش مي‌كشد آن است كه اگر تنها درصد اندكي از بنگاه‌هاي كوچك و متوسط به عنوان منابع اصلي ايجاد اشتغال در اقتصاد ايران تلقي شوند آنگاه سياست‌هاي حمايتي بايد همه بنگاه‌هاي كوچك و متوسط را - آنچنان كه در شرايط فعلي تصور مي‌شود - يا بخشي كه استعداد بروز رشدي سريع را دارند، در بر گيرد؟ عدالت با كداميك از اين دو رويكرد سازگارتر است؟

کلید واژگان :

غزال های صنعتی، بنگاه های کوچک و متوسط، معیار Birch



ارزش ریالی : 300000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک