چکیده :

با شکل‌گیری بحران سیاسی در سوریه، بازیگران داخلی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بر اساس منافع و علایق خود جهت‌گیری مختلفی را در رابطه با این کشور که از اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی در منطقه نیز برخوردار است، اتخاذ نموده‌اند. از جمله مهمترین بازیگران منطقه‌ای که دخالت‌های آشکاری در تحولات سوریه داشته است، ترکیه می باشد. پس از شکل‌گیری بحران در سوریه، موضع‌گیری ترکیه به موضوعی پیچیده و متغیر تبدیل شده است. سیاست خارجی ترکیه در چرخش‌های متعدد از نصیحت و ارشاد، به تهدید و فشار و عقب نشینی از سیاست تهدید متمایل شده‌ است. در همین راستا، نوشتار حاضر به دنبال پاسخ‌گویی به دو پرسش اساسی و به‌هم پیوسته است؛ نخست اهداف اصلی ترکیه از نقش آفرینی در بحران سوریه چیست؟ و دوم، دلایل چرخش‌های متعدد سیاست خارجی ترکیه در قبال بحران سوریه چیست؟ پاسخ این پرسش‌ و در واقع فرضیه نویسندگان آن است که ایفای نقش فعال ترکیه در بحران سوریه علاوه بر اهمیت ژئوپلیتیکی سوریه برای ترکیه، در راستای کسب منافع ملی، ایفای نقش رهبری، بر‌هم زدن موازنه قدرت منطقه‌ای و پیشی گرفتن از سایر قدرت‌های منطقه‌ای بوده است؛ همچنین ناکامی¬ و شکست سیاست‌های دولت‌مردان ترکیه در سوریه نیز باعث شده است تا به تغییر رویکرد سیاست خارجی خود بیاندیشد. نوشتار حاضر با رویکرد موازنه قدرت منطقه‌ای انجام گرفته است؛ همچنین یافته‌های نوشتار حاکی از آن است که مسائلی از قبیل ناآرامی‌های داخلی ترکیه، مسأله کردها، خطر گروه‌های نئوسلفی، توافق آمریکا و روسیه برای انتقال مواد شیمیایی سوریه و عدم مداخله نظامی آمریکا در سوریه، موجب شده است که ترکیه را به تغییر مواضع پیشین ترغیب نماید.

کلید واژگان :

واژگان کلیدی: بحران سوریه، حزب عدالت و توسعه، سیاست خارجی، ژئوپلیتیک، نوعثمانی، موازنه قدرت.



ارزش ریالی : 100000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک