ضرورت كاربرد تحقيقات كيفی در مطالعات پیرامون مدیتیشن از منظر POST POSITIVISM

مقدمه و هدف : تحقیقات علمی در علوم مختلف رويكردهای متفاوتی داشته و بر اساس این رویکردها ، می توان علوم را به سه دسته تقسیم نمود : 1 – علوم تجربی که باروشهای تجربی قابل اثبات بودهمانند فیزیک ، شیمی ، زیست شناسی 2 – علوم نقلی که بر اساس اسناد و مدارک منقول و تاریخی بررسی می شود مانند تاریخ علم رجال و فقه 3-علوم عقلی که فقط با براهین عقلی و استنتاجات ذهنی قابل بررسی است مانند منطق ، فلسفه الهی و متافیزیک. اگر چه که بر اساس رویکرد POSITIVISM ، فقط تحقیقات مربوط به گروه نخست ، به دلیل قابلیت لمس و تجربه همگانی و قدرت تکرار پذیری ، علمی محسوب می گردند ، اما رویکرد POST POSITIVISM، با نگرشی وسیعتر ، حوزه های علم را از وادی مصادیق فیزیکی و تجربه ملموس به حیطه های عقل ، ذهن ، فراذهن وابعاد ماوراءالطبیعه گسترش داده و تحقیقات علمی مربوط به دو گروه دیگر رانیز با روشهای خاص خود تبیین نموده است . یکی از این روشهای خاص، تحقیقات کیفی می باشند . با عنایت به موارد پیشگفت و با توجه به این که مدی تیشن یکی از مصادیق متافیزیک کاربردی محسوب گردیده و از آنجا كه بر اساس ديدگاه فلسفى ، انسان، يك موجود چند بعدى متغير بوده و تحقيقات پيرامون وى ، عميقاًً بايستى مبتنى برتفسير الگوهای تفكر و رفتاری او باشد، لذا بایستی اذعان نمود که بهترین شیوه تحقیقات علمی در پژوهش های پیرامون مدی تیشن، تحقيقات كيفی می باشند . اين تحقيقات كه مبتنی بر واقعيتهای چند گانه بوده و اساس آنها تفسيراست، ديدگاه ارگانيسمی و كل نگر به واحدهای پژوهشی كه آنها را همكاران طرح تحقيقاتی می دانند ، داشته و بر اساس اين عقيده كه كل ، بزرگتر از مجموع تمام قسمتها است ، به تفحص و تفسير پيرامون وقايع انسانی ودرك و فهم آنها می پردازند. اين مقاله با هدف آشنائی با تحقيقات كيفی وكاربردآنهادر تحقيقات مربوط به مدی تیشن تدوين گرديده است . روش : در تدوين اين نوشتار ، بررسي كتابخانه اي مورد استفاده قرار گرفته و پس از مراجعه به كتب و مقالات و سايتهاي مختلف اينترنتي و جمع آوري اطلاعات لازم در اين زمينه با ديدگاهي نقادانه ، ضمن مقایسه دو رویکرد POSITIVISM و POSTPOSITIVISM و بررسی نگاه آنها به مسأله پژوهش ، تحقیقات کیفی و کاربرد های آنها درتحقیقات پیرامون مدی تیشن مورد بررسي قرار گرفته اند. يافته ها : با استفاده از شيوه پديدارشناسی (PHENOMENOLOGY) مي توان به بررسي تجربیات افراد ، مفاهيم و پديده ها در مدی تیشن پرداخت. تئوری پايه(GROUNDED THEORY) مطالعاتی هستند که هدف آنها ، کشف فرایندهای اجتماعی در تعاملات انسانی بوده و منجر به استنتاج و توسعه یک تئوری در حيطه هاي مربوط به مدی تیشن خواهند گردید .مطالعات قوم شناسی(ETHNOGRAPHY) تحقیقاتی متمرکز بر فرهنگ بوده كه بنابر اعتقاد کامرون (Cameron) ،راهی برای « یادگیری از مردم » بوده و مي تواند باورها و رویکردهاي جوامع مختلف را در مورد مدی تیشن مورد بررسي قرار دهد. پژوهشهای تاريخی(HISTORICAL RESEARCH) بنا بر اعتقاد برنز و گراو 1999 وقايع گذشته را آزمون كرده و می توانند با گشودن پنجره ای به گذشته، در تشكيل ايده های جديد و اصلاح طرز فكر و ادراك انسانی نقش به سزائی را ايفا نمايد(استروبرت1999). از اين مطالعات مي توان به منظور ارزشيابي شيوه هاي مدی تیشن در گذشته و بهينه نمودن آنها استفاده نمود . تحقيق عملكردی(ACTION RESEARCH) به دنبال اجرای يك عقيده جديد يا انجام يك تغيير بعنوان قسمتی از فرايند تحقيق و ثبت واكنش ها نسبت به اين مداخلات می باشد. اين شيوه پژوهشی با حل مشكلات عملیاتی و كاهش فاصله بين تئوری و عمل، زمينه اجرای بهینه مدی تیشن را فراهم خواهد آورد . بحث و نتيجه گيري : نويسندگان با عنايت به دستاوردهاي بسيار ارزنده حاصله از تحقيقات كيفي، بر لزوم آشنائي هرچه بيشتر با اين شيوه هاي تحقيقاتي و به كارگيري آنها در تحقيقات آتی پیرامون مدی تیشن تأكيد مي نمايند.

تحقیق کیفی، فرا اثبات گرایی، مدیتیشن