چکیده :

بررسی رسالت نظام آموزشی یک جامعه در فراهم کردن رشد و توسعه قابلیت‌های افراد در ابعاد مختلف از مباحث اساسی‌ای است که می‌توان از زوایای گوناگون بدان پرداخت. از بعد بررسی کارکردهای اقتصادی آموزش، تلاش برای پیوند هر چه منطقی‌تر و محکم‌تر اهداف و روش‌های آموزشی با مقتضیات اجتماعی و نیازهای شغلی جوامع است. با چنین رویکردی مقاله حاضر در صدد پاسخگویی به این سوال اساسی است که آموزش عالی ایران تا چه اندازه توانسته است بر عملکرد بازار کار تاثیرگذار باشد؟ در این راستا، این مقاله کوشیده است تا تاثیر ترکیب نیروی انسانی شاغل در صنایع تولیدی ایران را بر عملکرد این صنایع که در این پژوهش با شاخص سودآوری مورد ارزیابی قرار گرفته است، بررسی نموده و این بررسی بر حسب کدهای دو رقمی ISIC طی برنامه‌های سوم، چهارم و سه سال نخست برنامه پنجم (92- 1379) صورت گرفته است. با استفاده از روش اقتصاد سنجی پنل دیتا، نتایج این پژوهش نشان‌دهنده‌ی آن است که اگرچه در طی دوره مذکور بین تغییرات سهم اشتغال دارندگان مدارک عالی و سودآوری در صنایع تولیدی ایران رابطه‌ای مثبت و معنی‌داری وجود داشته اما برآوردهای مذکور نشان‌دهنده تاثیری بسیار اندک است. این نتایج مبین همسویی اندک میان برون‌داد آموزش عالی در کشور و نیازمندی‌های اساسی بخش صنعت و بعبارتی ناهماهنگی‌های آموزشی در بازار کار ایران است. از این رو به نظر می‌رسد بازنگری در سیاست‌های آموزش عالی و نیز بازار کار به تفکیک بخش‌های اقتصادی امری لازم و ضروری است.

کلید واژگان :

ناهماهنگی آموزشی، بازارکار، سودآوری، آموزش عالی، صنایع تولیدی ایران



ارزش ریالی : 100000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک