چکیده :

همه ما در طول زندگی برای پاسخ به برخی پرسش¬های پیرامونی، چرایی و چگونگی برخی پدیده های اطرافمان، فعالیت¬های فکری را ترتیب می¬دهیم که به طور آگاهانه یا ناآگاهانه ریشه در نظریه¬ها دارند. نظریه، مجموعه¬ای از ساختارها، مفاهیم، تعاریف و قضایای مرتبط است که با مشخص نمودن روابط بین متغیرها، به منظور توضیح و پیش بینی پدیده‌ها‌، تصویر منظمی را ارائه می‌دهد‌‌‌. نظریه نقش محوری در توسعه یک رشته علمی دارد و در جهت هدایت فعالیت¬ها، ایجاد زبان مشترک و تحلیل داده ها و تفسیر نتایج از عوامل زیر بنایی محسوب می¬شود. جهت سنجش اعتبار علمی یک رشته بیشتر از میزان قدمت و یا تعداد زیر شاخه های تخصصی، پویایی¬اش اهمیت دارد که معمولا با توسعه نظریه¬ها در آن رشته نمایان می¬شود. مدیریت ورزش نیز از حوزه‌های در حال پیشرفتی است که به طور فزاینده‌ای متکی به رشد بنیان¬های نظری است. البته این بدان معنی نیست که الزاماً خاستگاه نظریه¬ها در مدیریت ورزش باشد بلکه به دلیل ماهیت بین رشته¬ای بودن این رشته علمی ممکن است نظریه در رشته دیگری تولید شده و در مدیریت ورزش به رشد، شکوفایی و باروری رسیده باشد. با توجه به نظریه¬های مناسب می¬توان ریشه مشکلات را شناسایی و فرضیه¬هایی را برای اجراء پیشنهاد کرد. نظریه به عنوان فرایندی هدف¬مند می¬تواند تحلیلی از موفقیت¬ها و شکست¬های برنامه‌های مختلف ارائه دهد و مدیر را از روش "آزمون و خطا" باز دارد. نظریه برای مدیران نه یک هدف، بلکه باید یک ابزار، چارچوب، نقشه و راهنمای ضروری برای تحقیق و عمل باشد. گرچه توسعه نظریه باعث تحریک فکری می‌شود و دارای پتانسیلی برای اجازه دادن به اکتشافاتی است که بدون آن ممکن نیست ولی با این همه هیچ نقشه مسیری برای توسعه نظریه وجود ندارد و این چالشی است که محققین همواره با آن روبرو هستند. از محدودیت¬های توسعه نظریه در علم مدیریت ورزش می توان به وابستگی به شاخه های متعدد و مختلفی از علوم، گسل بین تئوری و عمل و حجم نسبتا پایین مطالب علمی منتشر شده در این خصوص اشاره کرد.

کلید واژگان :

نظریه، توسعه نظری، مدیریت ورزش



ارزش ریالی : 100000 ریال
دریافت مقاله
با پرداخت الکترونیک