جناب آقای دکتر محمدعلی فیض پور

 

  با سلام

 

 احتراماً ضمن عرض ادب و احترام و نیز تشکر به جهت همکاری صمیمانتان با شبکه پژوهشگران ایرانی، با توجه به سابقه درخشان حضرتعالی و اخذ نشان پژوهشگر فرابرجسته، این شبکه در نظر دارد گزارشی از زندگینامه شخصی و علمی تان را در شبکه پژوهشگران ایرانی قرار دهد، لذا خواهشمند است با پاسخ به سوالات زیر ما را در این راه یاری نمایید.


۱- لطفاًمختصري درمورد بيوگرافي و سوابق علمي و پژوهشي خودتان بفرماييد.

در سال 1346 و با آغازین روزهای بهاری در شهرستان میبد متولد شدم. شهرستان میبد شهرستانی است که از دیرباز آوازه خاص و عام از منظر هنرمندان و فرهیختگان بسیاری و طی 22 سال اخیر نیز رتبه نخست کنکور سراسری را در ایران به خود اختصاص داده است. خانواده من خانواده‌ای بسیار ساده اما بی‌نهایت صمیمی‌اند و با تربیت همانان بود که دوران دبستان را در دبستان شیخ محمد صالحی آغاز کردم و همواره با رتبه نخست در این دبستان درخشیدم.

 

 

 

من همواره خود را مدیون معلمان دبستان خود می‌دانم که عاشقانه به آموزش عشق می‌ورزیدند و بزرگ‌منشانه خطاهای کوچک ما را می‌بخشیدند. من به جرأت می‌گویم که درس محبت را در دوران دبستان و از آنان آموختم. سرکار خانم بلالی میبدی، سرکار خانم صالحی، سرکار خانم مظاهری، سرکار خانم صادقی از این زمره‌اند.

با پایان دوران دبستان به مدرسه راهنمایی پروین اعتصامی آمدم و این دوران سه ساله را نیز -که با سال‌های انقلاب همزمان بود- با عشق و محبت آغاز نمودم. در این دوران همواره تحت تأثیر معلمان گران‌مایه‌ای بودم که کسوت معلمی را با هیچ عوض نمی‌نمودند و فضای مقدس کلاس را برای ما پایگاه معراج می‌دانستند. معلم گرامی مرحوم شیر سلیمیان، معلم گرامی مرحوم موسوی، معلم گرامی آردیان، معلم گرامی مصلایی، معلم گرامی خراباتی، معلم گرامی رمضان‌زاده، معلم گرامی تفریشی، معلم گرامی حاجی رشیدزاده و ... همه فرشتگان خدا بر روی زمین بودند.

دوران دبیرستان من در دبیرستان مفید میبد آغاز شد اما به دلیل آنکه رشته ریاضی-فیزیک در این دبیرستان دایر نبود به دبیرستان آیت الله طالقانی رفتم. دوران دبیرستان یکی از پرهیاهوترین دوران زندگی من بود. جنگ آغاز شده بود و ما در کلاسی 12 نفری ریاضی و فیزیک می‌خواندیم. دیری نگذشت که دو تن از همکلاسی‌های آن زمان ما از کلاس درس به آسمان پر کشیدند و خدایی شدند. شهید علی فیاض و شهید اکبر اکبرزاده این دو ملائکه‌اند. محمود ابراهیمی نیز به اسارت درآمد و خوب به یاد دارم که مصاحبه او را که در عراق انجام شده بود در کلاس پخش کردیم. او که تا چند روز پیش در نیمکتی کنار من می‌نشست اکنون سیاه‌چاله‌های زندان را تجربه می‌نمود و چقدر برای او این زود بود. این دوران معلمان زیادی به ما حکمت آموختند و در این میان؛ مرحوم محمدتقی میرمحمدیان سرآمد آنان بود. او به ما هندسه، ریاضیات جدید و جبر می‌آموخت اما نمی‌دانم چه شد که جبر روزگار او را به مرحله‌ای رساند که با دست خویش زندگی این جهانی را پایان بخشید. مگر می‌شود از دوران دبیرستان یاد کرد و خاطرات خوب درس فیزیک استاد کریمی را از یاد برد؟ مگر می‌شود از معلم ادبیات جناب آقای حائریان یاد نکرد؟ و مگر می‌شود دلسوزی‌های عاشقانه سید جلال آقایی مدیر دبیرستان آیت الله طالقانی را از یاد برد؟

دوران دبیرستان نیز به پایان رسید و ما همراه با جنگ برای کنکور آماده می‌شدیم؛ امتحان دادیم؛ انتخاب رشته نمودیم و من علی‌رغم آنکه رشته ریاضی-فیزیک بودم رشته اقتصاد نظری دانشگاه شیراز را برگزیدم. آن زمان برای یک دانش‌آموز ریاضی خواندن اقتصاد عجیب بود اما؛ من با ایمان این رشته را انتخاب کردم. خبر قبولی در دانشگاه را هنگامی که دور از میبد و در دیاری آشنا مشق عشق می‌کردم از طریق یکی از دوستان شنیدم. به شیراز رفتم ثبت‌نام کردم و این دوران پرتلاطم را در این شهر آرام آغاز کردم. شاید زیباترین خاطرات من از زندگی در این دوران است. اساتیدی که کلاس‌های درسشان حتی یک جلسه تعطیل نمی‌شد و برای درسی سه واحدی سه روز در هفته به کلاس می‌آمدند. دکتر محمدعلی قطمیری، دکتر غلامعلی شرزه‌ای، دکتر سید حسین ذوالنور و دکتر حسین مرزبان یادگاران خوب این دوران‌اند.

این دوران نیز تمام شد و من با عشق و علاقه از شیراز برای ادامه تحصیل به تهران آمدم و کارشناسی ارشد را در دانشگاه تربیت مدرس و زیر نظر اساتید گرامی مانند مرحوم دکتر حسین عظیمی آرانی، مرحوم دکتر مرتضی قره‌باغیان، دکتر پرویز داوودی، دکتر جمشید پژویان، دکتر مجید صیاغ کرمانی، دکتر مسعود درخشان و دکتر حسینعلی پورکاظمی و ... به پایان رساندم. پایان‌نامه من با عنوان جامع‌نگری در برنامه‌ریزی توسعه منطقه‌ای با راهنمایی‌های مرحوم دکتر مرتضی فره‌باغیان و استاد گرامی دکتر مجید صباغ کرمانی به پایان رسید.

در سال 1374 بود که به دانشگاه یزد آمدم و به عنوان عضو کوچک در این مجموعه بزرگ جای گرفتم و پس از گذشت چهار سال در سال 1378 برای ادامه تحصیل به دانشگاه نیوکسل در شهر نیوکسل کشور انگلستان رفتم. استاد من  Professor Colin Wren بود. به جرأت می‌گویم پربارترین دوران آموزشی من دوران دکتری بود و همه آن را مدیون استادی از جنس انسانیت می‌دانم که همواره صادقانه و مسئولانه در کنار من بود. این برخورد باعث شد تا حدود 40 ماه از بامداد تا شامگاه در دانشگاه باشم و بخوانم و بنویسم. این دوران رویکرد من را به حوزه علم عوض نمود و بر اساس مکتب فکری پراگماتیسم (عمل‌گرایی) کاربردی بودن را در علوم و به‌ویژه در اقتصاد و با تمرکز خاص بر بخش صنعت یاد گرفتم. دل کندن از صندلی ساده اتاق Colin چقدر برایم سخت بود و هنوز صداهای بلند او که مرا به نام علی و بلند صدا می‌زد در گوشم طنین‌‌انداز است. جلسه دفاع بی‌رحمانه و بدون حضور استاد راهنما جایی بود که به من اعتماد به نفس آموخت و یاد گرفتم که باید برای اخذ مدرک دکتری بتوانم بر پای خود بایستم و از ادعاهای علمی خود دفاع کنم.

آن دوران هم گذشت و من باز در سال 1382 به دانشگاه یزد برگشتم. دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری دانشگاه یزد را بنیان نموده و با همکاری همکاران ارجمندم رشته‌های متعدد دانشگاهی را در مقاطع مختلف تحصیلی در این دانشکده برپای نمودیم. اینک همچنان افتخار من عضویت در گروه اقتصاد صنعتی دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری دانشگاه یزد است. حاصل این دوران‌‌ها از بعد علمی انتشار حدود 250 مقاله، انجام 30 طرح پژوهشی و تألیفاتی دیگر است. پژوهشگر اول در حوزه اقتصاد استان یزد در سال 1387، طرح اول پژوهشی برگزيده حوزه علوم انسانی در اولين جشنواره نوآوری و شکوفايي استان يزد، 1387، پژوهشگر نمونه دانشکده اقتصاد، مدیریت و حسابداری دانشگاه یزد در سال 1393، دارا بودن سه مقاله برتر پژوهشی در دومین جشنواره آثار پژوهشی برتر در حوزه بهره‌وری از سوی سازمان ملی بهره‌وری در سال 1393، پژوهشگر نمونه دانشگاه در سال 1394، پژوهشگر برتر استان در بین پژوهشگران برتر دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی استان یزد (رتبه سود) در سال 1394 بضاعت‌های اندک من برای دنیای وسیع دانش است. با این وجود، گشودن موضوعات جدید پژوهشی در حوزه اقتصاد صنعتی در اقتصاد ایران را شاید بتوان عمده‌ترین سهم اندک اینجانب در کشور قلمداد نمود. رشد سریع بنگاه‌ها، خروج بنگاه‌ها، دوره حیات بنگاه‌ها، توزیع اندازه بنگاه‌ها و ... نمودهایی از حوزه اقتصاد صنعتی است که تا پیش از این مورد توجه جدی قرار نگرفته بود. در این زمینه‌ها -اگر چه در آخر، اما بیش از همه- مدیون دانشجویانی هستم که صادقانه و متواضعانه با اخلاق نانیکوی من می‌سازند و عاشقانه مباحث علمی را در کنارم دنبال می‌کنند.

 

۲- اساتید به نام خود را نام ببرید و بگویید کدامیک بیشترین تاثیر را در موفقیت‌های علمی شما داشته است؟

همان‌گونه که در پرسش نخست نیز یادآوری نموده‌ام هر دوران تحصیلی با خاطره و تأثیرپذیری از یک یا چند معلم و استاد همراه بوده است. خانم‌ها بلالی میبدی، صالحی و صادقی بیشترین تأثیر را در دوران دبستان من داشته‌اند. دوران راهنمایی من بیشتر تحت تأثیر معلمان گرامی مرحوم شیرسلیمیان و مصلایی است. بیشترین تأثیر در دوران دبیرستان را از مرحوم محمدتقی میرمحمدیان داشته‌ام. دکتر قطمیری، دکترشرزه‌ای، دکتر ذوالنور و دکتر مرزبان تأثیرگذارترین اساتید من در دوران کارشناسی‌اند. تفکر اقتصادی را در دوره کارشناسی ارشد از مرحوم دکتر حسین عظیمی آموختم و جذابیت تحلیل‌های اقتصادی را مدیون دکتر پرویز داوودی‌ام. اما با این همه بیشترین تأثیر در موفقیت‌های علمی من نشأت گرفته از حسن توجه و همراهی‌های بی‌دریغ پروفسور  Colin Wrenاست. من به روح بلند آنان که از این دیار رخت بربسته‌اند درود می‌فرستم و برای آنانی که اکنون در قید حیات‌اند عمری بلند با بهروزی بیش از پیش آرزومندم.

 

۳- عمده‌ترین منابعی که از آن‌ها برای به روز کردن اطلاعات خود استفاده می‌کنید چه منابعی هستند؟

بروز رسانی اطلاهات و منابع را می‌توان از دو بعد داده‌ها و مبانی علمی مورد ارزیابی قرار داد. از این رو، اینجانب برای بروزرسانی داده‌های مورد نیاز برای تحلیل‌های اقتصادی، پایگاه‌های داده‌ای اقتصادی مانند مرکز آمار ایران و بانک مرکزی را رصد نموده و گزارش‌های منتشره در حوزه اقتصاد را به طور مرتب و همزمان با زمان انتشار مطالعه می‌نمایم. با گزارش‌های بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، یونیدو و مراکز بین‌المللی که به نوعی اقتصاد ایران را نیز در بر می‌گیرد کاملاً آشنایی داشته و همیشه گزارش‌های جدید این مراکز را مورد واکاوی قرار می‌دهم. علاوه بر آن و در حوزه علمی، بازدید از نمایشگاه‌های کتاب و رصد پایگاه‌های داده‌ای را در صدر اهمیت و وظایف خویش می‌دانم.

 

 
۴-      بطور کلی روند فعالیت‌های پژوهشی را در کشور عزیزمان ایران به چه صورت می‌بینید؟

پژوهش‌های انجام شده و در حال انجام ایران را می‌توان به دو بخش پژوهش‌های موظفانه و عاشقانه تقسیم و بر همین اساس آن‌ها را از یکدیگر تفکیک نمود. به عنوان مثال، دانشجویان تحصیلات تکمیلی موظف‌اند تا با انجام پژوهشی پایان‌نامه خود را به انجام برسانند. من در این بخش روند فعالیت‌های انجام شده و در حال انجام را چندان موفق ارزیابی نمی‌نمایم. پژوهش‌های حوزه تحصیلات تکمیلی امروزه شاهد عدم پیوستگی، بی‌برنامگی و در بسیاری از موارد به دور از مبانی نظری و فکری است. گسترش بی‌رویه مراکز تولید پایان‌نامه در مرکز و در همه استان‌ها دلیلی بر این ادعا است. با این وجود و در بحث پژوهش‌های عاشقانه، ایران همچنان از فرهیختگان ارزشمندی برخوردار بوده و موفقیت‌های علمی کشور را می‌توان تنها مدیون این دسته از پژوهش‌ها قلمداد نمود. با این وجود، همچنان می‌توان دانشجویانی را نیز مشاهده نمود که وظایف پژوهشی خود را عاشقانه انجام می‌دهند، اگرچه از نگاه اینجانب این طیف سهم بسیار اندکی را به خود اختصاص داده‌اند. بر این اساس، بازنگری در پژوهش‌های دانشجویان تحصیلات تکمیلی و ساماندهی آن، همسو با نظارت عالمانه و محققانه امری لازم و ضروری در کشور است.

 

۵-   يكي از مطالبي كه اخيراً برآن تاكيد مي‌شود كاربرد نتايج تحقيقات كاربردي و چرخة ايده تا محصول مي‌باشد، تا چه حد فکر می‌کنید مقالات شما این چرخه را طی می‌کنند؟

حوزه تخصصی پژوهشی اینجانب حوزه اقتصاد و با تأکید بر گرایش اقتصاد صنعتی است. بنابراین، متناسب با این حوزه در این رشته عملاً محصولی به صورت معمول آن تولید نمی‌شود. با این وجود، این رشته تخصصی بازنگری در ترکیب تولیدات صنعتی، نحوه تولیدات صنعتی و هر آنچه را که در سطوح بنگاه، صنعت و بازار اتفاق می‌افتد را در بر می‌گیرد. همان‌گونه که در سؤال نخست نیز اشاره گردید اینجانب تحت تأثیر مکتب عمل‌گرایی تقریباً تمامی حوزه‌های پژوهشی خود را بر حوزه‌های پژوهشی کاربردی متمرکز نموده‌ام. علاوه بر آن، در درس‌هایی که توسط اینجانب تدریس می‌شود نگرش کاربردی و عمل‌گرایانه نگرشی غالب است. به عنوان مثال، در استراتژی توسعه صنعتی استان یزد که توسط اینجانب و 70 نفر دیگر از فرهیختگان استان به انجام رسیده، راهبردهای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت توسعه صنعتی برای این استان ترسیم شده است. پایان‌نامه‌های دانشجویان اینجانب نیز عمدتاً پایان‌نامه‌هایی کاربردی با نگاه به شرایط و تحولات اقتصاد ایران و بویژه در حوزه بخش صنعت در اقتصاد ایران است.

 

۶-      چه پیشنهاداتی در راستای ارتقاء سطح کمی و کیفی پژوهش برای دانشجویان و یا پژوهشگرهای جوان دارید؟

تجربه و نیز دانش اندک اینجانب در طول سال‌های گذشته به من مواردی را آموخته است که شاید بتواند برای دانشجویان و پژوهشگران جوان مفید باشد:

1- لازم است تا در هر حوزه پژوهشی با ترمینولوژی و ادبیات تخصصی آن آشنایی کامل داشته باشند و واژگان آن حوزه را به صورتی عمیق بشناسند.

2- عمق‌بخشی و در نتیجه تحلیل‌های عالمانه به جای پهنا گستری و تحلیل‌های سطحی شرط اساسی موفقیت در پژوهش‌های علمی است.

3- در هر حوزه علمی -و بویژه در حوزه‌های علوم انسانی- لازم است تا از هیچ نکته ساده‌ای غفلت نورزید. از نگاه اینجانب مشکل پژوهش‌های امروزی گذر از واژه‌هایی است که به نظر آشنا بوده و اما تعاریف واحدی برای آن وجود ندارد. از این رو، بخش عمده‌ای از اختلافات موجود در حوزه‌های علوم انسانی نشأت گرفته از گذر سریع از کنار واژه‌هایی است که به نظر تعریف شده می‌آید اما در عمل برداشت‌های یکسانی از آن وجود ندارد.

4- دانشجویان و پژوهشگران جوان راهنمایان علمی خود را به درستی برگزینند. اگرچه یک اتفاق یا دعای خیر یا جست‌ و‌ جوی اندک استاد راهنمای دوره دکتری من را انتخاب نمود اما اینجانب موفقیت اندک خود را مرهون راهنمایی‌های ارزنده ایشان می‌دانم.

5- آشنایی با زبان انگلیسی شرط لازم برای ارتقای سطوح کیفی و کمی پژوهش در تمامی حوزه‌ها است. بر این اساس بر دانشجویان و پژوهشگران جوان ما لازم است تا با این زبان و متناسب با رشته تحصیلی خود به خوبی آشنا شوند.

6- در بخش دیگر اینجانب یادآوری نمودم که پژوهش‌های زمانه ما را می‌توان به پژوهش‌های عاشقانه و موظفانه تقسیم نمود. بر این اساس، دانشجویان و پژوهشگران جوان به پژوهش از بعدی عاشقانه نگریسته و مطمئن باشند در بلندمدت هیچ چیز جای آن را نخواهد گرفت.

 

۷-      دیروز، ‌مسیر امروز را چگونه می‌دیدید؟ امروز، دیروز را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

دیروز من دیروزی پر از نشیب و فراز در ابعاد سیاسی و اجتماعی است. انقلاب اسلامی در دوره راهنمایی، جنگ در دوران دبیرستان و لیسانس و تحولات اجتماعی و سیاسی گسترده در دوران کارشناسی ارشد تاکنون همواره زمینه را برای تغییر مسیرهای اجتماعی هر فرد فراهم می‌نماید. اما از بعد فردی اینجانب همواره دیدگاهی مثبت‌گرا و امیدوارانه را در خود پرورش داده‌ام. به دست یافتنی بودن تمامی آنچه می‌خواسته‌ام اعتقاد داشته‌ام و متناسب با آن و در حد توان همت نموده‌ام. بنابراین، مسیر امروز من مسیر دیروزی است و مسیر دیروز من ترسیمی از امروز من است. فرداهای خود را نیز بر اساس مسیر دیروز و امروزم بنا نهاده‌ام. بر این اساس و در مجموع، نگرش مثبت به زندگی ، همت بلند و بهره‌گیری از تجارب جهانی و راهنمایی انسان‌های فرهیخته، افسوس دیروز را از شما خواهد گرفت و فردای شما را مانند امروز و دیروزتان دلنشین خواهد نمود.

 

۸-    شبکه پژوهشگران ایرانی را چگونه ارزیابی می کنید؟ پیشنهادات ارزنده حضرتعالی می تواند در ترقی شبکه موثر باشد.

گاهی می‌توان چنان سخن گفت که به مذاق شنونده خوش آید اما در حوزه علمی این‌گونه سخنگویی دور از انصاف است. از این رو، از دیدگاه اینجانب شبکه پژوهشگران ایرانی تا دست‌یابی به جایگاه والا و اهداف ارزشمند خود فاصله‌ای بس طولانی داشته اما اندیشه ایجاد آن اندیشه‌ای سترگ و بس ارزشمند است. این شبکه باید بتواند همسو با نام خویش پژوهشگران ایرانی را به معنی واقعی و در اقصی نقاط گیتی گرد هم آورد. بنابراین وسعت در نگرش و نخستین قدم در موفقیت این شبکه ارزشمند است. شبکه پژوهشگران ایرانی باید با ایران شمولی خویش از کارهای موازی جلوگیری نماید. بنابراین این شبکه باید به عنوان تنها شبکه رسمی قابل اطمینان و جامع‌نگر کشور بوده و با گستره خویش اعتماد لازم برای جذب حداکثری فراهم نماید. معیارهای کنونی امتیازدهی و رتبه‌بندی پژوهشگران اگرچه لازم، اما کافی نیست. بر این اساس لازم است تا گستره فعالیت‌هایی که می‌تواند پژوهشگری را تعریف و پژوهشگران را رتبه‌بندی نماید افزایش یابد. شبکه پژوهشگران ایرانی باید روح همدلی، همکاری و مناعت طبع را به جای بخل‌ورزی در حوزه‌های علمی و در بین پژوهشگران خویش تقویت نماید و همواره زمینه را برای تشویق جوانان پژوهشگر عضو فراهم نماید. ایجاد این شبکه در کشور امری بسیار ارزشمند و ادامه راه آن امری دشوار اما جذاب و ممکن است.