نوع همکاری : مجری
کارفرما : دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کهگیلویه و بویراحمد
سال طرح : 1394
مشاهده سایر طرح های دکتر محمد ذوالعدل
مقدمه و هدف: دیابت وابسته به انسولین بعنوان یک بیماری شایع، از اولویت های نظام سلامت محسوب می شود. بر این اساس و از آنجا که به دلیل شیوع افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به دیابت وابسته به انسولین، يكي از اهداف مهم در مدیریت این بیماری، تأمین سلامت روانی بویژه مدیریت افسردگی، اضطراب و استرس در آنها از طریق انجام مداخلات روانشناختی بوده؛ و با توجه به وجود ارتباط بین طرحواره های ناسازگار اولیه با افسردگی، اضطراب و استرس و لزوم اصلاح این طرحواره ها، پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر طرحواره درمانی گروهی بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران مبتلا به دیابت وابسته به انسولین انجام گردید. مواد و روش ها: در این کارآزمایی بالینی تصادفی، بیماران دیابتی وابسته به انسولین مراجعه کننده به کلینیک دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در سال 1394 که رضایت‌نامه کتبی را تکمیل نمودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و نسبت به تکمیل پرسش نامه‌ اطلاعات جمعیت شناختی، و مقیاس‌افسردگی، اضطراب و استرس DASS-42 اقدام نموده؛ که از بین آنها 64 بیمار واجد معیارهای ورود به مطالعه که بصورت همزمان در هر سه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس در پرسش نامه DASS-42 در طبقه متوسط و شدید قرار داشته، به‌مطالعه واردشده، و پس از تکمیل پرسشنامه طرحواره یانگ فرم کوتاه، بر اساس فرایند تخصیص تصادفی بلوکی با تعداد مساوی به گروه آزمودنی و کنترل تخصیص یافتند. افراد گروه آزمودنی بر اساس پروتکل مصوب، مداخلات طرحواره درمانی گروهی را طی 5هفته و هر هفته دو جلسه 90دقیقه‌ای دریافت نموده؛ و افراد گروه‌کنترل تا زمان اتمام پژوهش، مداخلات‌مدنظر این‌مطالعه را دریافت‌نکرده و فقط از مراقبت‌ها و خدمات‌روتین برخوردار بودند. بلافاصله پس از اتمام مداخلات و یک ماه پس از آن، مقیاس‌افسردگی، اضطراب و استرس DASS-42 به ترتیب بعنوان پس آزمون و پیگیری توسط کلیه واحدهای پژوهشی گروه آزمودنی و کنترل تکمیل شد. داده های جمع آوری شده با کمک نرم افزار SPSS نسخه 21، از طریق آمارهای توصیفی و آزمون های آماری پارامتریک یا ناپارامتریک متناظر نظیر آزمون های تی مستقل و من ویتنی، آزمون مجذور کای، آزمون دقیق فیشر، و آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر در سطح اطمینان 95 درصد (05/0= P) تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: در نقطه شروع مطالعه، بین گروه های آزمودنی و کنترل از نظر ویژگی های جمعیت شناختی و زمینه ای، میزان افسردگی، اضطراب و استرس و طرحواره های ناسازگار اولیه تفاوت معنادار آماری مورد تأیید قرار نگرفته و دو گروه در آغاز مطالعه همسان بوده اند (05/0P). شایان ذکر است اگرچه میزان افسردگی(9/4±31/15)، اضطراب(19/5±72/12) و استرس(16/5±5/16) واحدهای پژوهشی گروه آزمودنی در پیگیری، حاکی از افزایش میزان آنها نسبت به پس آزمون بوده است؛ اما این مقدار، همچنان از میزان آنها در پیش آزمون کمتر می باشد(05/0>P). این در حالی است که در گروه کنترل، میزان اضطراب در پیش آزمون3±09/15 بوده که در پس آزمون(84/6±31/15) و پیگیری(55/7±97/15) افزایش یافته؛ و میزان افسردگی و استرس آنها در پیش آزمون به ترتیب 57/3± 19 و 92/3±56/24بوده که در پس آزمون با اندکی تغییر به ترتیب به 84/9±82/18 و 03/9±34/24کاهش یافته و در پیگیری به ترتیب با مقادیر 57/9±1/19 و 29/8±03/25 نسبت به پس آزمون و پیش آزمون افزایش داشته است(05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد که طرحواره درمانی گروهی در کاهش افسردگی، اضطراب واسترس بیماران مبتلا به دیابت وابسته به انسولین مؤثر است. کلید واژه : طرحواره درمانی گروهی، افسردگی، اضطراب، استرس، دیابت وابسته به انسولین