نوع همکاری : مجری
کارفرما : دانشگاه محقق اردبیلی
سال طرح : 1389
مشاهده سایر طرح های حبیب شهبازی شیران
چكيده با ظهور دولت شيعة صفويان، معماري با اقبال بيشتري رو به رو شد و شاهان مقتدر و هنر دوست اين سلسله، همچون شاه تهماسب اوّل و شاه عبّاس اوّل، بناهاي بسياري ساختند كه از جملة بهترين آثار معماري اين دوره مي توان به بقعة شيخ صفي در اردبيل، كه شامل تعدادي از بناهاي دوره هاي مختلف است كه نخستين بار شاه تهماسب آن ها را به صورت مجموعة واحدي درآورد و بعدها شاه عبّاس باعث افزودن بناهاي مهمّ به اين مجموعه و اصلاحاتي در آن گرديد، نيز مسجد شيخ لطف الله و مسجد امام اصفهان اشاره كرد كه هر دو جلوه اي كم نظير از هنر و زيبايي به شمار مي آيند. در بررسی حکومت صفویان، مذهب و نیروهای وابسته به آن نقش عمده ای ایفا می کنند، در واقع حکومتی که شاه اسماعیل اوّل در 907 هجري قمري تأسیس کرد، حکومتی مذهبی بر پایة شاخص های دینی موجود در جامعه بود. حاکمان صفویّه توانستند با اتّکا بر نهاد دین، روند شکل گیری قدرت دنیوی خود را تسریع بخشند. نقش دین و مذهب در شکل گیری، رسمی شدن، تداوم و استمرار و سرانجام فروپاشی دولت صفویّه کامل نمایان است. گرچه پادشاهان صفوي تماماً به ساختمان مساجد، مدارس و ابنيّة ديگر مبادرت كردند ولي بنايي با اسلوب ويژة صفوي در دوران شاه عبّاس، شخصيّت خود را پيدا كرد. مسجد جمعة ساوه كه در زمان مؤسّس سلسلة صفوي بر روي شالوده اي از دورة آل بويه به بعد و احتمالاً به جاي مسجدي از دورة سلجوقي بنا گرديده و در دوره هاي بعد، تعميرات، تغييرات و الحاقاتي در آن صورت گرفته است؛ با شبستان، نقشة چهارايواني و طرح گنبد كاملاً مشابه معماري دوران گذشته مي باشد. ولي اين آخرين باري است كه معماري اين دوره به نقشه هاي سلجوقي و تيموري توجّه مي نمايد. در عهد صفوي مجدداً سبك قديم ايران احياء مي شود و بناها، عمدتاً مطابق نقشة چهارايواني ساخته مي شوند و تزيينات آن به صورت كاشي كاري معرّق همچون گنبد، ايوان، تاق نما، سردر ورودي و حتّي مناره ها با كاشي تزيين مي شود. همچنين استفاده از خطّاطي و خوش نويسي روي كاشي رواج بسيار يافت. در معماري صفوي، اصل بزرگي مقياس ساختماني كه در معماري تيموري رواج داشت، تداوم مي يابد. اين اصل به ويژه در بناي مسجد امام اصفهان و حرم مطهّر حضرت رضا (ع) در مشهد كه هر يك در نوع خود، بزرگ ترين نمونه محسوب مي شوند، به خوبي مشهود است. در معماري صفوي رنگ نقشي كليدي بازي مي كند. از همين رو كاربرد تركيبات بديع و دلنشين رنگي در كاشي كاري ها، يكي از ويژگي هاي هنري اين دوره است؛ البتّه نحوة ساخت و اجراي كاشي كاري هاي دورة صفوي ظرافت و دقّت شاهكارهاي كاشي كاري معرّق دورة ايلخاني و تيموري را ندارد. نمای دورة صفوی دقیق، پرکار و مرتبط با ساختار هندسی است که در تناسب با اندازه های افقی بنا طرّاحی شده است. در این دوره، محور خیابان ها و مسیرهای جدید، شطرنجی و محورهای اصلی بر اساس الگوی باغ ایرانی و بسیار متفاوت با الگوهای شناخته شدة شهرسازی اسلامی ساخته شدند. تمام عناصر شهری بر پیوستگی بدنة فضای شهری تأکید می کنند. بناهای خاصّ اصفهان در این دوره، اوّلین گام مهمّ به سوی نوعی معماری شهری در دوران اسلامی ایران هستند. از ويژگي هاي معماري اين دوره، گسترش استفاده از طرح چهار ايواني در بناي مساجد، استفادة مقرنس هاي كاشي و آجري، گچ بري و آينه كاري در بناهاي كاخ ها، مساجد و اماكن متبرّكه و استفادة گسترده از كاشي خشتي به جاي كاشي معرّق است. همچنين معماري صفوي مانند هر معماري سنّتي ديگر، با جهان شناسي مأنوس و مرتبط بوده و از همان آغاز به نقطة اوجي رسيد كه تا زمان ما امتداد يافته، و اين ويژگي شايد در طول تاريخ هنر اسلامي ايران بي نظير باشد. در معماري صفوي، و به طور كلّي در هر هنر سنّتي، هيچ چيز از "معنا" تهي نيست و "معنا"، چنان كه خود لفظ هم در زبان فارسي و عربي بر دو مفهوم "معنا" و "معنويّت" دلالت دارد، همان روحانيّت و معنويّت است. علاوه بر اين، تمامي بناها و ابنيّة مذهبي، غير مذهبي و مسكوني و يا تجاري با اسلوب و روش خاصّي بر پاية قواعد و اصول هارمونيك رنگ ها، قواعد قرينه سازي بنا، ارتباط فرم ها در اجزاء بنا و تناسب و هماهنگي اجزاء ساخته مي شوند. معماری دوره صفوی تکمیل و تعدیل مفهوم فضایی دورة تیموری است. اگرچه بیان دراماتیک و سیمای افسانه ای معماری دورة تیموری قوی تر از معماری صفوی است. نما در معماری صفوی همچون صحنه آرایی تئاتر است. نما در اغلب موارد همچون ماسکی است که بر چهرة ساختمان کشیده شده و عناصر اصلی ساختمان را پنهان می کند. کم تر شدن استفاده از نخیر و نهاز در تهرنگ ساختمان ها، انديشة ساخت گوشه های پخ، پیمون بندی و بهره گیری از اندام ها و اندازه های یکسان، ساده شدن طرح ها واستفاده از اشکال هندسی ساده و شکل ها و خطّ های شکسته (که بیشتر مورد استفاده قرار می گرفت)، استفاده از گنبدهای گسستة میان تهی و بهره گیری هر چه بیشتر از کاشی های هفت رنگ تا کاشی های تراش یا معرّق در تزیینات، استفاده از پلان های مستطیل شکل،چند ضلعی ساده و ایوانی، به کار گرفتن مصالح مرغوب و بادوام و همچنین استفادة وسيع از کاشی های خشتی، مقرنس کاری، یزدی‌بندی، کاربندی یا رسمی‌بندی در تزيينات بنا از ديگر خصوصيّات برجستة معماري دورة صفوي است.