تعيين اندازه بهينه بنگاه و عوامل موثر بر آن شواهدی از صنايع توليدی ايران طی برنامه دوم توسعه
1395/11/23 11:29:52
نوع همکاری : مجری
کارفرما : دانشگاه یزد معاون پژوهش و فناوری
سال طرح : 1388
مشاهده سایر طرح های محمد علی فیض پور
اگرچه میتوان به سادگی از کنار واژه هایی چون بنگاههای کوچک زود بازده، بنگاههای کوچک و متوسط و یا بنگاه های بزرگ در ادبيات گفتاری و نوشتاری سياستگذاران اقتصادی که روزانه در محافل و مصاحبهها شنیده میشود گذشت، اما از نگاه اقتصادی واژههای مذکور تبيين کننده مفهوم اساسی اقتصادی اندازه بنگاه است که تعيين و تخمين آن با استفاده از تئوريهای متفاوت از دیرباز مورد توجه اقتصاددانان جهان قرار گرفته است. تقريبا تمامی مطالعات موجود نشان میدهد که کوچک، متوسط و یا بزرگ بودن یک بنگاه امری اتفاقی نیست و تحت شرايط متفاوتی که بنگاه در آن فعاليت مینمايد، از کشوری به کشور ديگر، و يا از صنعتی به صنعت ديگر، تغيير میيابد. با اين وجود، توجه به تعيين صحيح اندازه بهینهی بنگاه و محاسبه و مقايسه اندازههای موجود با اندازه بهينه و در نتيجه، تخمين مجموع ظرفيتهای رها شده تا ظرفيت بهينه در يک صنعت يا بخش اقتصادی، در اقتصاد ايران مورد غفلت قرارگرفته و از اين رو، اين مقاله با هدف تخمين اندازه بهينه بنگاه در صنايع توليدی ايران طی برنامه دوم توسعه تدوين گرديده است.
اطلاعات اين پژوهش از داده های سرشماری کارگاههای صنعتی که توسط مرکز آمار ايران جمعآوری گرديده استخراج و با استفاده از روش & Wilson Comanor، اندازه بهينه بنگاههای صنعتی به تفکيک کدهای دو، سه و چهار رقمی ISIC محاسبه شده است. نتايج اين پژوهش نشان میدهد اندازه بنگاههای توليدی ايران طی سالهای برنامه دوم توسعه نسبت به اندازه بهينه تفاوتی فاحش داشته و بيش از 97 درصد اين بنگاهها در اندازهای کمتر از اندازه بهينه فعاليت نمودهاند. يافتههای اين پژوهش همچنين نشان دهنده آن است که اندازه بهينه به شدت تحت تاثير صنعتی است که بنگاه در آن فعاليت نموده و از اين رو، ارائه اندازهای یکسان به عنوان اندازه بهينه بنگاه و نيز ارائه تعريفی واحد برای تمايز ميان بنگاههای کوچک، متوسط و بزرگ (بدون توجه به صنعتی که بنگاه در آن فعاليت مینمايد) عقلايي نيست.