نوع همکاری : مجری
کارفرما : پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات
سال طرح : 1388
مشاهده سایر طرح های علیرضا رحیمی
اگر اعتماد به نفس، خصيصه‌اي مطلوب و خواستني و نظام سياست‌گذاري كشور در پي گسترش آن در سطح ملي است بي‌شك ابتدا بايد آن را شناخت و عوامل تأثيرگذار بر آن را تشخیص داد و سپس براي تقويت آن عوامل، اقدام به سياست‌گذاري کرد. بر این مبنا هدف اساسی این تحقیق عبارتست از بررسی پدیداریِ معنا، ابعاد و ویژگی‌های اعتماد به نفس ملی، عوامل مؤثر و راه‌های دسترسی به آن و نهايتا ارائة پيشنهادهايي معين به منظور سياست‌گذاري در این زمینه. بر اساس اهداف ذکر شده، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به چند سوال اساسی است: اعتماد به نفس ملی چيست؟ عوامل مؤثر بر آن و نیز راه‌های رسیدن به آن از طریق سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کدامند؟ و در نتیجه گزینه‌های سیاست‌گذاریِ پیشِ رو کدامند؟ پاسخ به این سوالات از طریق یک بررسی جامع –مشتمل بر تحلیل نتایج حاصل از پژوهش‌های پیشین در این زمینه- یعنی تحلیل تحلیل¬ها(فراتحلیل) صورت میگیرد. پس روش تحقیق در این پژوهش از نوع "فراتحلیل" است که در آن علاوه بر جمع‌آوری و توصیف اطلاعات، به نقد و بررسی نتایج تحقیقات موجود و در نهایت به جمع‌بندی و نتیجه‌گیری نهایی پرداخته می‌شود. به عنوان نتیجه حاصله از این فراتحلیل، در پاسخ به سؤال چیستی اعتماد به نفس ملی میتوان آن را عالي‌ترين سطح اعتماد اجتماعي -در تعامل جدي با مفهوم هويت ملي- دانست كه در زمينۀ چارچوب دولت ـ ملت نضج مي‌يابد. و در پاسخ به سؤال مربوط به عوامل مؤثر بر آن باید گفت به سادگی نمی توان قضاوتی در باره اهمیت یکی بر دیگری و نیز تقدم یا تأخر رتبی یا زمانی آنها ارائه داد بلکه صرفا میتوان لیستی از عواملی که به زعم محققان بر اعتماد به نفس ملی تأثیرات مثبت دارند ارائه داد. در انتها آنچه به سیاستگذاری برای تقویت این عوامل مؤثر میتوان مطرح نمود بی تردید مبتنی است بر شناخت صحیح آن عوامل که متأسفانه تقریر واحد و حتی جامعی در باره آنها وجود ندارد. بنابراین بر این اساس نگارنده معتقد است بهترین سیاست همانا تلاش برای شناخت ماهیت عزت نفس ملی و عوامل مؤثر بر آن و ادامه جریان تحقیقاتی است که می¬تواند راه را برای سیاستگذاری اجرایی هموار سازد. زیرا اعتماد به نفس ملی هر چه باشد، مسلما یک خصیصه و ویژگی شخصیتی است که در افراد یک ملت ایجاد می¬شود بنابراین در قالب یک فرایند ارتباطی یا یک جریان از نوع یادگیری و تربیت شکل می¬گیرد لذا پارامترهای آن –به مثابه یک سیستم- صرفا در قالب یک نظام ارگانیک قابل دست¬کاری اندیشیدهاست نه در قالب یک نظام مکانیکی؛ به بیان دیگر همانند یک ماشین قابل دستکاری -به تعبیر رفتارگرایانۀ- آن نیست. لذا اقدامات ساده انگارانۀ سیاستگذارانی که به اصطلاحات غلط اندازی نظیر مهندسی فرهنگی تکیه می¬کنند مسلما آب در هاون کوبیدن است. و از آنجا که اعتماد به نفس ملی هر چه باشد، از آنجا که یک خصیصه و ویژگی شخصیتی است و در قالب فرایندی ارتباطی از نوع یادگیری و تربیت شکل می¬گیرد پس یک متغیر وابسته به متغیرهای مستقل فراوانی است که آنها نیز به نوبه خود چونان متغیرهایی وابسته به متغیرهای مستقل دیگر تلقی می¬شوند. شناخت تمامی این متغیرها نیاز به نظریه¬پردازی و نیز بررسی¬های تجربی دارد. نیز بررسی اعتماد به نفس ملی -هر چه باشد- از آنجا که یک خصیصه و ویژگی شخصیتی اما در سطحی جمعی است، موضوع علوم مختلفی از جمله روانشناسی، روانشناسی اجتماعی و جامعه¬شناسی است اما نه موضوعی مستقل برای هر علم بلکه یک برنامه پژوهشی علمی -به تعبیر لاکاتوش- که همکاری دانشمندان حوزه-های نامبرده و چه بسا نظریه¬پردازی جمعی آنها را می¬طلبد. در نهایت باید گفت اقدامات فراوانی می¬توان انجام داد که منجر به غرور ملی شود. ممکن است برخی از این اقدامات از نظر دولتها مثبت جلوه کنند و البته بر پایه تبلیغات –اگر نگوییم عوام فریبی!- استوار باشند اما آیا این اقدامات موجب تقویت اعتماد به نفس ملی می¬شود؟ نگارنده به عنوان یک تربیت¬پژوه همواره به این گونه اقدامات، بدبینانه می¬نگرد.