نوع همکاری : مجری
کارفرما : موسسه پژواک فکر سنندج
سال طرح : 1391
مشاهده سایر طرح های حبیب الله حسن زاده
طلاق يکي از دردناکترين مسائل اجتماعي قابل بحث در جامعه ما بوده که آمار آن روزبه روز در حال افزايش است و بدين سبب مطالعه وقايع ازدواج و طلاق و بررسي کيفيات آن همواره از جنبه هاي مختلف، يکي از ابزارهاي شناخت عمقي جوامع مي باشد که دستيابي به آن مي تواند قسمتي از فرهنگ و ساختار فرهنگي آن جامعه را روشن نمايد. اين تحقيق به دنبال آن بود تا علل طلاق را در بين زنان در شهرستان سنندج تعيين کند و سوال اصلي اين بود که چه عواملي باعث طلاق در بين زنان شهرستان سنندج در طول 5 سال شده است؟ در اين تحقيق از دو رويکرد جامعه شناسي و روانشناسي استفاده شد و در هريک از اين رويکردها از تئوريهايي که به موضوع پزوهش مربوط بود استفاده شد.در تئوريهاي جامعه شناسي از نظريه مبادله، نظريه توسعه خانواده ، نظريه کارکرد گرايي و کارکرد گرايي ساختي ، نظريه نظام ها، نظريه نقش ها و نظريه شبکه اي استفاده شد و در رويکرد روانشناسي از نظريه هاي روان پويايي و ارتباط، نظريه هاي رفتاري ، نظريه هاي شناختي ، نظريه هاي سيستمي و نظريه هاي بين نسلي بهره گرفته شد. روش پژوهش توصيفي بود و جامعه آماري تمامي زناني بودند که از سال 1385 تا سال1390 از شوهران خود طلاق گرفته بودند. بر اساس بررسی وضعیت موجود با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 145 نفر از زنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار تحقيق پرسشنامه محقق ساخته بود که بعد از تعيين روايي و پايايي آن در بين گروه نمونه توزيع گشت. در پايان با استفاده از نرم افزار SPSS اطلاعات حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از آزمونهاي آماري T گروههاي مستقل ، تحليل واريانس يک راهه و همبستگي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. يافته هاي پژوهش نشان داد که 66.1% از زناني که اقدام به طلاق گرفته بودند تحصيلات آنها در سطح راهنمايي و پايينتر بود و 32.3% نيز در سطح دبيرستان و ديپلم بودند و تنها 1.5% تحصيلات ليسانس داشتند و از نظر اشتغال نيز 90% بيکار و تنها 10% شاغل بودند. از نظر ميزان درآمد نيز 87.1% زير 1000000ريال درآمد داشته و از نظر سن ازدواج 74.2% درکمتر از 20 سالگي اقدام به ازدواج کرده بودند و 60.9% از آنها در کمتر از 6 سال اول زندگي طلاق گرفته بودند. در خصوص تعداد فرزندان نيز 28.5% بدون فرزند و 55.4% از آنها نيز 1 تا 2 فرزند داشتند و در پايان نيز در خصوص ارتباط عوامل موثر بر طلاق نتايج نشان داد که بين وضعيت اشتغال در بين زنان و شوهران و طلاق رابطه معني داري وجود ندارد . بين محل تولد زنان و مردان و طلاق رابطه معني داري وجود ندارد. بين تحصيلات زنان و مردان و طلاق رابطه معني داري وجود دارد. بين وضعيت اجتماعي ، اقتصادي و خانوادگي با طلاق رابطه معني داري وجود دارد . در خصوص سن ازدواج و طلاق رابطه معني داري وجود ندارد. در خصوص طول مدت ازدواج و طلاق رابطه معني داري وجود ندارد و در خصوص سن ازدواج و طول مدت ازدواج رابطه معني داري مشاهده شد. در پايان مي توان به اين نتيجه رسيد که عوامل اجتماعي ، اقتصادي و خانوادگي بر طلاق تاثير گذار بوده و در بسياري از موارد عدم توجه به اين موارد منجر به طلاق شده و مشکلات بعدي را براي زوجين بوجودآورده است .