بنام خدا

در دوره اول انقلاب اولین شکاف میان ملت ازدرون رهبران روحانی آغاز شد وگروهی بنام روحانیت مبارز وگروه دیگری بنام روحانیون مبارز شکل گرفت. این جدائی تاآنجا پیش رفت که مراجع تقلید را نیز دوپاره کرد برخی بحمایت ازآن وبعضی به پشتیبانی ازاین وارد میدان شدند.

در دوره دوم انقلاب با طرح تقسیم ملت به خودی وغیر خودی پیکره ملت بدونیم شد و مسوولیت اجرای این تقسیم برعهده شورای نگهبان قرار گرفت تا با نظارت استصوابی مانع ازحضور برخی از مردم در قوای مقننه ومجریه ومجلس خبرگان شوند.

این دو پدیده شکاف محصول حوزه ها وروحانیت کشور بود نه سیاستمداران وبمرور زمان چهره هائی در سیاست ایران جا خوش کردند وتثبیت شدند وچون طالب کنار رفتن نیستند تلاش کرده اند که فرزندان خودرا در همین مسیر پرورش داده وجایگزین کنند وبمرور تشکیلات نظام در اختیار آنان قرار گیرد .اما نتیجه این  انشقاق ها چه شده است؟

با حذف غیر خودیها عملا 30 درصد جامعه کلا بکنار زده شده اند وبقیه بدونیم تقسیم گردیده ودر هر انتخاباتی عملا 60 درصد جامعه مشارکت نموده وقوا دراختیار 30 درصد مردم قرار میگیرد یعنی دولت ومجلس وقوای 30 درصدی برای همه ملت .با این محاسبه چه توقعی میرود که بتوان اولا ملت را یکپارچه ومتحد نمود؟ وثانیا دولت ومجلس ودیگر قوای 30 درصدی کجا میتواند دردهای جامعه را درمان کند .تنها موجب شده که طبقه ای تحت عنوان نجبا شیرازه امور را تا ابد در اختیار داشته باشندوعموم مردم سختی هارا تحمل کنند.