کردارهای جغرافیایی و تبیین سیاست خارجی به عنوان کرداری ژئوپلیتیکی

دانش ژئوپلیتیک همانند دیگر شاخه های جغرافیایی از ضعف تئوریک برخوردار است و این سبب دشواری مسیر ژئوپلیتیسین ها در تحلیل های خود از مفاهیم مختلف می گردد. در این راستا معمولاً محقق در بررسی مفهوم سیاست خارجی از منظر ژئوپلیتیکی نیز به سبب عدم وجود یک پیشینه و چارچوب قوی نظری، دچار سرگردانی و مواجهه با انبوه اطلاعات و داده های سازماندهی نشده می شود که موجب ناکارآمدی پژوهشگر در این زمینه می شود. این امر لزوم تأکید ژئوپلیتیسین ها بر مفاهیم بنیادی و تلاش در جهت ایجاد یک ساختمان نظری قوی برای این شاخه از جغرافیا را می رساند. با توجه به این واقعیت نگارنده در این پایان نامه سعی بر ارائه یک چارچوب نظری فلسفی-جغرافیایی در ژئوپلیتیک و تبیین مفهوم سیاست خارجی براساس آن است. از اینرو به طرح سه سوال اساسی به ترتیب زیر پرداخته است: 1. کردار جغرافیایی چیست؟ 2. کردار ژئوپلیتیکی چیست؟ 3. چگونه می توان سیاست خارجی را کرداری ژئوپلیتیکی قلمداد کرد؟ شایان ذکر است که این تحقیق از جمله تحقیقات بنیادی است و داده های مورد نیاز نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای بدست آمده است. واژگان کلیدی: فضای جغرافیایی، کردارهای جغرافیایی، فضاپذیری، ژئوپلیتیک، سیاست خارجی.