بررسی رابطه بین فرآیندهای مدیریت دانش و عوامل تفکر استراتژیک در سطح سازمان (مورد مطالعه : استانداری گیلان)

از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻓﺮاﯾﻨﺪﻫﺎي ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ داﻧﺶ، راﻫﺒﺮدﻫﺎ و ﻓﺮآﯾﻨﺪﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻗﺎدرﻧﺪ ﺟﺮﯾﺎن داﻧﺶ را در ﺟﻬﺖ اﯾﺠﺎد و ﺑﺮآورده ﺳﺎﺧﺘﻦ اﻧﺘﻈﺎرات ﺳﺎزﻣﺎن و ﮐﺎرﺑﺮان در ﮐﻞ ﺳﺎزﻣﺎن درآورﻧﺪ، دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ اﻫﺪاف اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ ﺳﺎزﻣﺎن ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ درك درﺳﺖ راﺑﻄﻪ ﺑﯿﻦ اﯾﻦ فرآيندها و اﺑﻌﺎد ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن تفکّراﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ ﮐﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰيﻫﺎي ﺑﻠﻨﺪﻣﺪت را در ﭘﯽ دارد، ﻣﯿﺴﺮ ﻣﯽﺷﻮد. دراﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﻼش ﺷﺪه اﺳﺖ ﺗﺎ راﺑﻄﻪ ﺑﯿﻦ ﻫﺮﮐﺪام از ﻓﺮآﯾﻨﺪﻫﺎي ﺧﻠﻖ وﮐﺴﺐ داﻧﺶ، ذﺧﯿﺮه و ﻧﮕﻬﺪاري داﻧﺶ،اﻧﺘﻘﺎل داﻧﺶ و ﺑﮑﺎرﮔﯿﺮي داﻧﺶ ﺑﺎ عوامل ﻣﺤﺘﻮاﺋﯽ و ﻓﺮآﯾﻨﺪي تفكّر اﺳﺘﺮاﺗﮋﯾﮏ در ﺳﺎزﻣﺎن ﺷﺎﻣﻞ ﭼﺸﻢ اﻧﺪاز، ﺧﻼﻗﯿﺖ، ﺗﻔﮑﺮﺳﯿﺴﺘﻤﯽ، ارﺗﺒﺎﻃﺎت استراتژیک و ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ استراتژیک ﺑﺮرﺳﯽ ﮔﺮدد، در نتیجه هدف اصلي اين تحقيق بررسی رابطه بین فرآيندهای مدیریت دانش و عوامل تفكّر استراتژیک در استانداری گیلان بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ از ﻧﻮع ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ و روش ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﯿﺮي ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﺳﺎده می‌باشد كه به صورت مقطعي در سال 1394 بر روي تعداد 330 نفر از مديران و کارشناسان استانداری گیلان بعنوان نمونه پژوهش انجام شد که از این میزان بر اساس فرمول کوکران تعداد 177 نفر به روش تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و جامعه آماری آن را کلیه مدیران و کارشناسان استانداری گیلان تشکیل می‌دهند. روش جمع آوری داده‌ها در این تحقیق به روش کتابخانه‌ای، میدانی و پرسشنامه می‌باشد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه‌های مدیریت دانش مدل نیومن با 21 سوال استاندارد و تفكّر استراتژیک با 29 سوال محقق ساخته می‌باشد؛ جهت بررسی روایی پرسشنامه از روایی محتوایی استفاده شده و میزان پایایی کل پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ 948/0 بدست آمده است. به منظور بررسی فرضیه‌ها با به‌کارگیری نرم‌افزار SPSS از آزمون تحلیل همبستگی و رگرسیون خطی استفاده شد. یافته¬های پژوهش نشان داد که رابطه معنی‌داری بین فرآيندهای مدیریت دانش و عوامل تفكّر استراتژیک بین مدیران و کارشناسان استانداری گیلان وجود دارد.