مقطع : کارشناسی
دانشگاه : دانشگاه تهران
تاریخ دفاع : 1386/04/31
اساتید راهنما :
اساتید مشاور :
اساتید داور :
مشاهده سایر پایان نامه های مونا کلانتری
روایت فیلم ، داستان مرد(یوسف) نابینایی است که در چهل سالگی دوباره بینایی خود را بدست می آورد . مرد که تا آن زمان نادیدنی های دنیا را می دید و جهان را از دیدگان همسرش(رویا) که برایش به تصویر می کشید ، درک می کرد خانه خود را قطعه ای از بهشت می دانست.یوسف این همه سال درعالمی دیگر زندگی می کرده است اما بعد از بینایی همه را فراموش می کند و زندگی خود را "نکبتی" می داند و حس می کند از لذت های دنیایی در زندگی خود بهره ای نبرده است . دیگر نمی خواهد حتی از آن دوران چیزی باقی بماند .تمام زحماتشان، کتابهایی که او می گفته و همسرش می نوشته، همه را از اتاقش بیرون می ریزد و آتش می زند ، همسرش او را ترک می کند و مادرش می میرد .
به یک فیلم نباید تنها به دید یک تفریح و گذران اوقات فراغت نگریست بلکه رموز و نشانه های فیلم که مخاطب را در طول روایت ، درگیر می کند پیام هایی را انتقال می دهد . رمز عبارت است از نظامی از نشانه های قانونمند که همه آحاد یک فرهنگ به قوانین و عرف های آن پایبندند. این نظام ، مفاهیمی را در فرهنگ به وجود می آورد و اشاعه می دهد که موجب حفظ آن فرهنگ است.(فیسک:1381،127)
فیسک در مقاله خود رمز ها را به سطوحی تقسیم بندی می کند که نشانه های فیلم بید مجنون را در این سه سطح واقعیت، بازنمایی و ایدئولوژی تقسیم میکنیم.