مقطع : دانشجوی کارشناسی ارشد
دانشگاه : کردستان
تاریخ دفاع : 1389/07/24
اساتید راهنما : بابک سوری - مهتاب پیرباوقار
اساتید مشاور :
اساتید داور :
مشاهده سایر پایان نامه های فرهان احمدی میرقائد
با توجه به آنکه سه مقوله انسان، فضا و اقتصاد دارای تعاملات زیاد با همدیگر هستند و فعالیتهای انسان برای بهره وری و بهره برداری اقتصادی فضا و سرزمین را تحت تأثیر خود قرار می دهد لذا ضرورت بهینه سازی فعالیتهای انسان برای دستیابی به تعادلی مطلوب در سرزمین احساس می شود. بر اساس این دیدگاه نقش و جایگاه مدیریت و برنامه ریزی در سرزمین اهمیت ویژه ای پیدا می کند همچنین استفاده از روشهای مناسب برای تهیه طرح های مدیریتی و تصمیم گیری در داشتن مدیریتی مناسب بر سرزمین می افزاید. این پژوهش با هدف استفاده از روشهای تصمیم گیری فازی و چند معیاری در ارزیابی توان زیست محیطی سرزمین به منظور ارزشگذاری معیارهای ورودی در فرایند آمایش سرزمین و همچنین پهنه بندی سرزمین در طیفی از کلاسهای تناسب کاربری اراضی در چهار مرحله آگاهی، جمع آوری اطلاعات، تصمیم گیری و تهیه خروجی انجام پذیرفته است. پس از شناسایی، تهیه و آماده سازی اطلاعات زیست محیطی منطقه مورد مطالعه طی بازدید های میدانی و استفاده از داده های طرح ها و تحقیقات قبلی اقدام به تعیین معیارهای موثر در ارزیابی توان زیست محیطی کاربریهای فاریاب، دیمکاری، مرتعداری و حفاظت و ارزشگذاری آنها با استفاده از اطلاعات کارشناسی و کتابخانه ای گردید. در مرحله بعد با تعیین اوزان معیارها و تهیه نقشه های معیار در محیط GIS برای هر کاربری با استفاده از روشهای تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، مبتنی بر نقطه ایده آل (TOPSIS) و وزندهی جمعی ساده فازی (FSAW) تلفیق نقشه ها صورت گرفت و منطقه برای کاربری های مورد نظر ارزیابی گردید. نتایج نشان دادند که استفاده از روش مبتنی بر نقطه ایده آل (TOPSIS) در به حداکثر رساندن پیامد های معیار در هدف نهایی مناسب است. همچنین ارزشگذاری نهایی توان زیست محیطی پهنه های سرزمین محدودیت بیشتری نسبت به دو روش دیگر ایجاد می کند. نتایج حاصل از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای عملیاتی کردن برنامه های مدیریتی مناسبتر است. از سوی دیگر روش وزندهی جمعی ساده فازی (FSAW) عدم قطعیت مرز بین پهنه ها را بخوبی نشان می دهد و پهنه بندی سرزمین بر اساس خصوصیات اکولوژیکی اراضی با استفاده از این روش مطلوبتر می باشد. همچنین مشخص گردید که منطقه توان کاملاً مناسبی برای توسعه کاربریهای فاریاب، دیمکاری و مرتعداری ندارد و بنابراین بیشتر سطح منطقه باید مورد حفاظت و مدیریت قرار گیرد.