مقطع : کارشناسی ارشد
دانشگاه : دانشگاه آزاد اسلامی خلخال
تاریخ دفاع : 1393/03/30
اساتید راهنما : دکترنوروزی
اساتید مشاور :
اساتید داور : دکتر محمدرضا شاد منامن و دکتر فاطمه شیخلووند
مشاهده سایر پایان نامه های زهرا امینی
چکیده: طنز در اصطلاح ادبی، شیوه خاص انتقادی است که ادبا به‌وسیله آن به‌صورت غیرمستقیم و با بزرگ‌نمایی واقعیت‌ها ضعف‌های و لغزش‌های اجتماعی را موردنقد قرار می‌دهند و هر نویسنده و ادیب طنزپردازی در جهت بیان مقاصد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... از شگردهای هنری خاص خود بهره می‌برد در این تحقیق که روش آن بر پایه روش توصیفی ـ تحلیلی و مطالعات کتابخانه‌ای ـ اسنادی استوار است، نگارنده ضمن بررسی و تحلیل اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عصر هر سه ادیب و طنزپرداز برجسته ادبیات فارسی (عبید زاکانی، علی‌اکبر دهخدا (دخو) و کیومرث صابری فومنی (گل‌آقا) روشن می‌سازد که چگونه ادبای طنزپرداز برجسته ایران‌زمین توانسته‌اند با استفاده از شیوه طنز و عناصر و سازوکارهای القای بیان و معانی و مقاصد خود را نسبت به اوضاع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه بیان نمایند و هریک از آنان با بهره‌گیری از طنز، کدام بخش از اوضاع جامعه را موردبررسی قرار داده‌اند که سپس نگارنده، پس از بررسی و تأمل ژرف ‌بینانه به آثار هریک از آنان، به این نتیجه رسید که عبید زاکانی در بهره‌گیری از طنز اغلب اوضاع اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی و سیاسی جامعه عصر خود را موردانتقاد قرار می‌دهد اما دهخدا در کنار توجه به اوضاع جامعه، علیه جامعه می‌نویسد و گل‌آقا در جهت انتقاد و اصلاح لغزش‌های جامعه و گاهی شخصیت‌های سیاسی و مسئولین بخش‌های مختلف جامعه را در قالب طنز موردانتقاد قرار داده است. کلمات کلیدی: طنز ـ عبید زاکانی ـ علی‌اکبر دهخدا ـ کیومرث صابری ـ جامعه - القای معانی.