ارائه چارچوبی یکپارچه برای بهبود عملکرد مبتنی بر سیستمهای مدیریت کیفیت (TQM،TPM،SPC) و مدیریت تولید (JiT، LM)- مورد مطالعه: صنعت گاز
1395/10/15 00:42:46
مقطع : دکتری
دانشگاه : دانشگاه تهران
تاریخ دفاع :
اساتید راهنما :
اساتید مشاور :
اساتید داور :
مشاهده سایر پایان نامه های مهدي اجلی
يكي از مهمترين تغييرات به وجود آمده در محيط تجاري قرن 21، جهاني شدن است. اصطلاح جهاني شدن به فرآيندي اطلاق ميشود كه جهان را فشرده ساخته، به شكل گرفتن فضاي يكپارچه و واحد كمك ميكند (.(Green et al., 2005 امروزه مشتريان خواستار كالاهايي با تنوع بيشتر، كيفيت بالاتر، هزينه كمتر و خدمات بهتر هستند (عالمتبریز و همکاران، 1392). بهبود عملكرد سازمان از موضوعاتي است كه مورد توجه مديران بيشتر شركتها و سازمانها ميباشد. با افزايش برنامههای مديريت تولید و كيفيت در سازمانهای كشور، ضرورت طرح متدولوژي و چارچوبی جامع برای بهبود عملكرد سازمانها بيش از هميشه آشكار شده است.
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی شکاف نظری مدلهای پیشین مرتبط با پارادایمهای TQM، LM، JiT، TPM، SPC، MP و ارائه چارچوب یکپارچه جدیدی برای بهبود عملکرد تولید/خدمات(MP) صنعت گاز مبتنی بر بكارگيري همزمان سیستمهای مدیریت کیفیت فراگیر(TQM)، نت بهرهور فراگیر(TPM)، کنترل فرآیند آماری(SPC)، تولید/خدمات ناب(LM) و تولید/خدمات بهنگام(JiT) است. بدین منظور ابتدا با مراجعه به ادبیات، مروری بر سیستمهای مذکور صورت گرفته و برای هر سیستم چارچوبی مفهومی از ارتباط میان آن سیستم و بهبود عملکرد تولید/خدمات، همچنین موانع بکارگیری موفقیتآمیز سیستم در صنعت گاز و نهایتاً چارچوبی یکپارچه از ارتباط میان شش سیستم فوق پیشنهاد شده است. سپس داده¬هاي مربوط به شش سیستم در رابطه با سنجش هر سیستم اندازهگیری، تعیین رابطه بین متغیرهای مشاهده شده با متغیر مکنون و مدل ساختاری پژوهش و همچنین در خصوص شناسایی، اولویتبندی، تبیین ارتباط و شدت (تأثیرگذاری و تأثیرپذیری) میان موانع موجود و عوامل مؤثر در بکارگیری موفقیتآمیز هر یک از سیستمها از طریق پرسشنامه از نظرات خبرگان و مدیران رده اول و دوم درگیر در اجرای سیستمها در شرکت ملی گاز ایران، شرکت مهندسی و توزیع گاز ایران، شرکت گاز تهران و شرکتهای گاز استانی (واحدهای برنامهریزی و کنترل و نگهداری، مهندسی، اجرای طرحها، سیستمها، تضمین کیفیت و ...) گردآوری شده است.
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر راهبرد، توصیفی- تحلیلی میباشد. جامعهی آماری این تحقیق در تحلیلهای آماری را تقریباً 500 نفر (کلیهی متخصصان و مدیران رده اول و دوم واحدهای مذکور در صنعت گاز) تشكیل مي¬دهند و حجم نمونه آماری بر اساس فرمول نمونهگیری برای خبرگان و مدیران 244 نفر برآورد شده است، که برای اطمینان بیشتر حدوداً 300 پرسشنامه توزیعشده و حدوداً 256 مورد جمعآوری و از این بین 250 پرسشنامه تکمیل و مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است.
همچنین جامعه آماری این پژوهش در ارزیابی با تکنیکهای تصمیمگیری چندشاخصه را مدیران ارشد و خبرگان صنعت گاز کشور تشکیل میدهند که با توجه به شرایط هر سیستم و با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی بین 15 تا 20 خبره انتخاب شدند.
در خصوص مدلهای اندازهگیری هر یک از سیستمها از تحلیل عاملی اکتشافی با نرمافزار SPSS و تحلیل عاملی مرتبه دوم با نرمافزار SPLS استفاده شده است. در نهایت، بعد از محاسبه همه معیارهای برازش مدلهای اندازهگیری و مدل ساختاری هر سیستم، معیار برازش کلی مدل یعنی GOF محاسبه شد که برای تمامی سیستمها مقدار مناسبی بدست آمد و نشان از برازش خوب مدل ساختاری داشت و در نتیجه برازش کلی هر سیستم نیز تأیید شد.
در بخش بعدی بهمنظور بررسی فرضیات پژوهش از تکنیک تحلیل مسیر و نرمافزار Warp-PLS استفاده شده است. نتایج نهایی نشان داد که تمامی فرضیه¬ها به جزء فرضیه دهم (H10) تأیید شدند. به عبارتی، تأثیر سیستم کنترل فرآیند آماری (SPC) بر تولید/خدمات ناب (LM) صنعت گاز کشور تأیید نشد. همچنین مقدار شاخص نیکویی برازش(GoF)، 551/0 حاصل شد که نشان داد مدل مفهومی پژوهش از برازش خوب برخوردار است و سایر شاخص¬¬ها نیز از وضعیت مناسبی برخوردار بودند. نهایتاً با بکارگیری تکنیک بهترین- بدترین (BWM)، سیستمها باهم مقایسه و سیستم TPM به عنوان برترین سیستم از نظر بهبود عملکردی در صنعت گاز انتخاب شد.
در ادامه برای ارزیابی موانع هر سیستم از رویکردهای "مدلسازی ساختاری تفسیری فازی(FISM)"، "دیمتل فازی(FDEMATEL)"، "تحلیل مسیر" و "تحلیل نسبت ارزیابی وزندهی ترجیحی(SWARA)" استفاده شده است.
بدین صورت که از رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری فازی برای تبیین و تحلیل روابط میان موانع استفاده شده است. از تکنیک دیمتل فازی برای تعیین شدت (میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری) روابط میان موانع مربوط به هر سیستم استفاده شده است. از تحلیل مسیر با نرمافزار SPLS برای تأیید مدل ساختاری طراحی شده تفسیری استفاده شده است و نهایتاً از تکنیک تحلیل نسبت ارزیابی وزندهی ترجیحی برای وزندهی(اولویتبندی) موانع هر سیستم استفاده شده است.