مقطع : کارشناسی ارشد
دانشگاه : دانشگاه شیراز
تاریخ دفاع : 1394/06/28
اساتید راهنما : دکتر علیرضا خرمایی
اساتید مشاور : دکتر مهرزاد منصوری
اساتید داور : دکتر سعید حسام پور
مشاهده سایر پایان نامه های حسین افراسیابیان
بی¬گمان، معانی بدیع و نامتعارف، بازی¬های زبان¬شناختی و به ویژه جهش¬های معنایی که در گسترۀ وسعی از کاریکلماتورهای زبان فارسی وجود دارد، سبب گشته است تا ترسیم سازوکاری جامع از شیوۀ خلق و نیز درک این نمونه¬ها، امری نامحتمل جلوه کند. در همین راستا، مدل فضاسازی کلسون (2001)، به عنوان چارچوبی برای توصیف زبان¬شناختی کاریکلماتورهای زبان فارسی، انتخاب گردیده است. این مدل که اساساً در جهت تبیین جهشهای معنایی شکل گرفته است، به تشریح آن دسته از فرایندهای مفهومی می¬پردازد ¬که در سطح شناختی انسان، خوانش¬های متفاوتی را از یک پارهگفتار یکسان به دست می¬دهد، که از آن¬ جمله می¬توان به فرایند «چرخش قالب» و «آمیزش مفاهیم» اشاره کرد. از این رو، در این پژوهش تلاش می¬شود ضمن انطباق مدل مذکور بر نمونه¬ کاریکلماتورهای فارسی، امکان دست¬یابی به تبیین روشنی از مفاهیمی چون «غافل¬گیری ذهن مخاطب» و یا «بازی با کلمات»، که از عمده ویژگی¬های این نمونه¬ها محسوب می¬شود، فراهم آید. بنابراین، در پژوهش حاضر تلاش شد تا با توجه به تحلیل¬های ارائه شده و ترمیم جنبه¬هایی از مدل مذکور، سازوکاری که در پس این نمونهها وجود دارد، تشریح شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بر اساس نحوۀ چینش مؤلفه¬های ساختاری (منفصلکننده، برانگیزنده و متصل¬کننده)، می¬توان کاریکلماتورهای زبان فارسی را در پنج مدل طبقهبندی کرد. علاوه¬براین، مشخص شد که می¬توان فرایند «چرخش قالب» را به عنوان معیاری جهت تمیز نمونه¬¬های کاریکلماتوری از غیر از آن محسوب کرد.