مقطع : کارشناسی ارشد
دانشگاه : دانشگاه علوم پزشکی کهگیلویه و بویراحمد
تاریخ دفاع : 1395/10/17
اساتید راهنما : دکتر خیراله نوریان
اساتید مشاور : دکتر محمد ذوالعدل- دکتر حمیدرضا غفاریان شیرازی
اساتید داور :
مشاهده سایر پایان نامه های دکتر محمد ذوالعدل
مقدمه و هدف: افسردگي اساسي یکی از شايع ترين بيماري هاي رواني بوده و بنا بر پیش بینی سازمان جهانی بهداشت تا سال2020، دومین بیماری شایع جهان می شود. بر این اساس و از آنجا كه يكي از اهداف مهم درمان افسردگی، استفاده از اقداماتی است که بتواند در مدت زمان کوتاه با ایجاد شرایط مطلوب، باعث تغییر افراد از حالت هیجانی منفی به حالت هیجانی مثبت شود و بر مبنای دانش نظری، روانشناسی مثبت از این ویژگی برخوردار بوده و از آن جایی که مطالعه ای مشابه با پژوهش حاضر یافت نشد و سایر مطالعات به بررسی اثر این رویکرد بر علایم افسردگی و نیز سایر بیماری ها پرداخته اند، لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر روان درمانی گروهی مبتنی بر روانشناسی مثبت بر امیدواری و شادکامی بیماران با اختلال افسردگی اساسی در سال 1394 در بیمارستان اعصاب و روان شهید رجایی یاسوج انجام گردید. مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع شبه تجربی بود که جامعه آن را بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بستری در بیمارستان اعصاب و روان شهید رجایی یاسوج تشکیل می دادند. از بین بیماران واجد معیارهای ورود به مطالعه ، 32 نفر اول به عنوان گروه آزمودنی وارد مطالعه شده و پس از تکمیل پرسشنامه امیدواری اشنایدر و شادکامی آکسفورد در پیش آزمون، طی 4 هفته و هفته ای دو جلسه 90 دقیقه ای برای آنها روان درمانی گروهی مبتنی بر روانشناسی مثبت انجام پذیرفت. بلافاصله پس از اتمام جلسات آموزشی پس آزمون و دو هفته بعد از آن سنجش مرحله پیگیری انجام گرفت. پس از اتمام این مرحله، 32 نفر بیمار بعدی واجد شرایط ورود به مطالعه به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. پس از تکمیل پرسشنامه ها در پیش آزمون، هیچ مداخله ای برای آنها صورت نگرفت و 4 هفته و شش هفته پس از پیش آزمون، سنجش پس آزمون و پیگیری انجام شد. داده های جمع آوری شده با کمک نرم افزار SPSS نسخه 21، از طریق آمارهای توصیفی و آزمون های آماری پارامتریک یا ناپارامتریک متناظر نظیر آزمون های تی مستقل و من ویتنی، آزمون مجذور کای، آزمون دقیق فیشر، و آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر در سطح اطمینان 95 درصد (05/0> P) تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: واحدهای پژوهشی واجد شرایط ورود به مطالعه با میانگین سنی3 /8 ±6/35 سال، 25 نفر مرد(1/39 درصد) و 39 نفر زن (9/60 درصد)، 25 درصد مجرد و 8/71 درصد متأهل و دارای 5/2±2/3 فرزند بوده اند. اکثریت 21 نفر (8/32 درصد) راهنمایی، خانه دار (5/54 درصد) و 6/15 درصد دارای شغل آزاد بودند. در نقطه شروع مطالعه، بین گروه های آزمودنی و کنترل از نظر ویژگی های جمعیت شناختی و زمینه ای تفاوت معنادار آماری مورد تأیید قرار نگرفته و دو گروه در آغاز مطالعه همسان بوده اند (05/0P)؛ و هم بین امتیازهای مربوط به عامل و گروه در میزان امیدواری و شادکامی تعامل معنادار آماری وجود داشته (05/0>P)؛ و براین اساس تغییرات میزان امیدواری و شادکامی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی گروه آزمودنی در پس آزمون و پیگیری به نسبت این میزان ها در پیش آزمون، در مقایسه با این تغییرات در گروه کنترل از تفاوت معنادار آماری برخوردار بوده و این امر بیانگر اثربخشی روان درمانی گروهی مبتنی بر روانشناسی مثبت بر امیدواری و شادکامی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی می باشد. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، پژوهشگران ضمن آن که تغییرات صعودی معنادار میزان امیدواری و شادکامی در گروه آزمودنی هم بصورت درون گروهی و هم در مقایسه با گروه کنترل را ناشی از توفیق متغیر مستقل مطالعه دانسته و بر این اساس، انجام روان درمانی گروهی مبتنی بر روانشناسی مثبت را بعنوان یک درمان تکمیلی جهت افزایش امیدواری و شادکامی بیماران با اختلال افسردگی اساسی توصیه می نمایند؛ بر این اعتقادند که روند کاهشی میزان امیدواری و شادکامی واحدهای پژوهشی گروه کنترل بین سه مقطع اندازه گیری باوجود دریافت داروهای ضد افسردگی، می تواند به دلیل خطای نمونه گیری، ماهیت ذهنی متغیرهای مورد اندازه گیری و عدم دریافت مداخلات متناظر مؤثر باشد. کلید واژه : روان درمانی گروهی، روانشناسی مثبت، امیدواری، شادکامی، افسردگی اساسی