مقطع : کارشناسی ارشد
دانشگاه : دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول
تاریخ دفاع : 1394/11/28
اساتید راهنما : دکتر عادل سواعدی
اساتید مشاور :
اساتید داور : دکتر فرزانه یوسف قنبری - دکتر مسعود خردمند پور
مشاهده سایر پایان نامه های طارق سلامات
فرافکنی یکی از مکانیسم های روان شناسی است که از طریق آن می توان به ضمیر و درون هر کس پی برد و شناخت نسبی از شخصیت وی به دست اورد. در بین سخنوران و اندیشمندان بزرگ ایران زمین کمتر کسی را می توان یافت که همانند مولانا جلال الدین محمد بلخی به جنبه های روان شناختی رفتار انسان توجه کرده باشد تا آن جا که در جای جای آثار منظوم و منثور او بویژه در مثنوی معنوی تحلیل های روان شناسی و حتی برخی از مسائل و مفاهیم نوین این دانش نظیر« خودفریبی»، «توجیه»، «فرافکنی» و... به کرات مشاهده می شود. بنابراین نگارنده بر آن شده تا این موضوع جدید روان شناسی را در غزلیات شمس بررسی نماید و ویژگی های شخصیتی، علایق، نگرش و انگیزه های آفرینش اثر را همراه با عوامل آن منعکس می نماید. در این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است، انعکاس یکی از مفاهیم جدید روان شناسی؛ یعنی«فرافکنی» در غزلیات شمس، ردیابی شده است. بدین صورت که نگارنده پس از آوردن شواهد متعدد، به جستجوی ریشه های فرافکنی و علل بروز آن در غزلیات شمس پرداخته است. پس از استخراج نمونه ها و بررسی آن ها در سه بخش عوامل فرافکنی، عناصر فرافکنی و مضامین فرافکنی، این نتایج به دست آمد که اشعار مولانا در غزلیات شمس ظرفیت و قابلیت فراوانی را برای بررسی از دید گاه نظریه های روان شناسی داراست؛ زیرا مولانا به جنبه های روان شناختی وجود آدمی توجه عمیق دارد تا بتواند با تحلیل پیچیدگی های روح انسانِ غرق در مادیات، او را به سوی خود و متعاقب آن معرفت و وصال حق سوق دهد و آرامش از دست رفته ی روحی و روانی را به او باز گرداند.
واژه های کلیدی: روان شناسی، فرافکنی، مولانا، غزلیات شمس