مقطع : کارشناسی ارشد
دانشگاه : دانشگاه سیستان و بلوچستان
تاریخ دفاع :
اساتید راهنما : دکتر مریم شعبانزاده
اساتید مشاور :
اساتید داور :
مشاهده سایر پایان نامه های حمید عبدالزهی
مثنوی معنوی یکی از کتب گران‌سنگ مولانا جلال‌الدین بلخی در ادبیات کلاسیک فارسی است. مولانا در این کتاب از «داستان و تمثیل» به‌عنوان ابزاری برای بیان اندیشه‌ها و اعتقادات عارفانه خود استفاده کرده است. شخصیت‌های اصلی این داستان‌ها را حیوانات، پادشاهان، شخصیت‌های بارز تاریخی و... تشکیل می‌دهند. داستان‌هایی که مولانا جلال‌الدین در کتاب مثنوی معنوی از آن‌ها یادکرده است اکثراً از منابع قدیمی‌تر و مختلف هستند که مولانا در اکثر موارد با ایجاد تغییراتی درزمینه اصلی این حکایات و گنجاندن مباحث عرفانی موردنظر خویش در آن‌ها حکایات بسیار زیباتر و استوارتر از مأخذ اصلی آن‌ها می‌آفریند. پژوهش حاضر به بررسی ساختی و تطبیقی بیست داستان از مثنوی معنوی و مأخذ بیست داستان منتخب از کتب مختلف بر پایۀ نظریۀ گریماس پرداخته است و سعی دارد تا با بررسی این بیست داستان از مثنوی معنوی و مآخذ روایت‌شده از داستان‌های منتخب شیوه داستان‌پردازی مولانا جلال‌الدین را در مثنوی بر پایۀ نظریۀ مذکور موردبررسی قرار داده و با نویسندگان داستان‌هایی که به‌عنوان مأخذ ذکرشده‌اند مقایسه نماید و همچنین از این رهگذر میزان توانایی این الگو را در تحلیل داستان‌های مثنوی و مأخذ روایت‌شده از این داستان‌ها آشکار سازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد که داستان، عناصر داستان و داستان‌پردازی همه برای مولانا وسیله‌ای است تا آموزه‌های دینی، عرفانی، فلسفی و... را بیان کند مولانا گاه همانند فلاسفه مباحث پیچیده و دشوار فلسفی را در قالب داستان‌ها و قصه‌ها می‌گنجانده و با افزودن شخصیت‌ها به یک داستان یا ایجاد تغییراتی دیگر در پیرنگ آن بستری مناسب برای بیان این اعتقادات بیان می‌کند. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد که بیست داستان بررسی‌شده در این تحقیق با الگوی پیشنهادی گریماس منطبق بوده و از الگوی ساختاری منظم و از ساختار روایتی کاملی برخوردار هستند. واژه‌های کلیدی: مثنوی معنوی، نظریۀ گریماس، ساختارگرایی ادبی، روایت و روایت شناسی