مقطع : کارشناسی ارشد
دانشگاه : دانشگاه گيلان
تاریخ دفاع : 1383/08/27
اساتید راهنما : دکتر علي تسليمي و دکتر عليرضا نيکويي
اساتید مشاور : دکتر گيتي تجربه کار
اساتید داور : دکتر بهرام خشنودي و دکتر فيروز فاضلي
مشاهده سایر پایان نامه های اختيار بخشي
اسطوره ها هم از لحاظ ساختار و هم از لحاظ درون مايه، داراي وجوه و معاني كثيري هستند. در رسالة حاضر، سازه ها و عناصر ساختاري داستان ضحّاك، بر مبناي رويكرد اسطوره شناختي، به عنوان رويكرد اصلي، به همراه رويكردهاي روان شناختي و جامعه شناختي، بررسي شده است. نويسنده بر آن است، كه نشان دهد، بررسي تطبيقي اين عناصر، در الگوهايِ مختلف و مرتبط، و نگاه چند وجهي، و از ديدگاههاي مختلف و مكمّل هم، مي تواند در روشن كردن جنبه هاي تاريك اين اسطوره كمك كند. تز اصلي نويسنده، بررسي اسطوره شناختي عناصر داستان، با در نظر گرفتن تقابلهاي اسطوره اي – آييني است. و با استناد به مراجع متقن الگوي زردشتي، اين فرض مهمّ را مطرح مي كند كه علي رغم روايت شاهنامه، دو عنصر ضحّاك و اهريمن، در الگوي بومي كهن يا الگوي سكايي و مهرپرستي باستان، ممكن است چهره اي آييني و مثبت داشته باشد. در اين رساله، با ذكر نظر تحليل كنندگان و تأويل كنندگان اين اسطوره ي ضحّاك، عقايد آنان نقد و تحليل، و روشها و ريكردهاي آنان آسيب شناسي شده است. نويسنده با بررسي تبار و مولد ضحّاك، با ذكر دلايل و شواهد، عرب بودن او را منتفي مي داند، و نتيجه مي گيرد كه ضحّاك از لحاظ تبارشناسي، به يكي از الگوهاي چهارگانة بومي ايراني، يا سكايي، يا مادي، يا هندي منسوب است و انتساب او به قوم عرب، بدون انگيزه هاي آييني و سياسي خاص نيست. موضوع تثليث، در اين رساله به طور جدّي در اجزا عناصر داستان برجسته و معناهاي آييني و اسطوره اي آن نمايانده شده است. نويسنده در يك فصل از رساله، عناصر داستان ضحّاك را با مدلهاي روانشناختي يونگ و فرود تطبيق، و ارتباطها و تقابلهاي مابين عناصر را تحليل كرده است. با اين همه، نتيجة كار نشان مي دهد كه اسطوره هايي مثل ضحّاك، فراتر از آن هستند كه در رويكرد خاصّي بگنجند و تحليل گران اين اسطوره، هر كدام به نوعي، دچار تقليل گرايي شده اند.