مقطع : دکتری
دانشگاه : تربیت مدرس
تاریخ دفاع : 1393/12/24
اساتید راهنما : مجتبی رفیعیان و ابوالفضل مشکینی
اساتید مشاور : عبدالرضا رکن الدین افتخاری و کیومرث ایراندوست
اساتید داور : احمد پوراحمد، زهره فنی، صفر قائد رحمتی و علی علوی
مشاهده سایر پایان نامه های جمشید مولودی
شواهد زيادي وجود دارد که با گذشت زمان، مرزهاي سياسي بخش عظيمي از کارکردشان را به عنوان مانع از دست داده و تعاملات و همکاري¬هاي ميان مرزي به طور روزافزون از اهميت بيشتري برخوردار مي¬شوند. در اين حالت مرز به عنوان منطقه¬ي تماس به فضايي کارکردي براي تبادلات و تعاملات اقتصادي- اجتماعی فرامرزي تبديل مي¬شود و اثرات مثبت خود را در مناطق و شهرهاي مجاور بر جای می¬گذارد. اثرات مرز نقشی کلیدی در توسعه شهرهای مرزی و یا مجاور مرز دارد؛ به طوری که مرزها می توانند هم به صورت یک مانع و هم به شکل پلی در برابر افزایش یکپارچگی نواحی ناهمگون دو سوی مرز عمل کنند و تأثیرات متفاوتی بر جایی بگذارند. اين تحقيق با هدف تحليل و تبیین نقش تعاملات میان مرزی در تحولات ساختار شهری شهرهای مرزی گرفته است. بررسی این نقش و رابطه با استفاده از روش¬های کمی- پیمایشی و کیفی و از دیدگاه دو گروه شامل فعالان تجارت میان مرزی و سرپرستان خانوار انجام شده است. برای آزمون فرضیات، علاوه بر ارایه نتایج حاصل از محاسبه نماگرهای آماری متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق، نتایج 103 پرسشنامه فعالان تجارت مرزی و 385 پرسشنامه سرپرست خانوار برای هر دو شهر از طریق مقایسه میانگین ها، تحلیل همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل گردید. لازم به ذکر است که برای وارد کردن بُعد زمان در مطالعه، در مرحله گردآوری اطلاعات میدانی براساس طرح پانل واپس¬نگر اقدام شد. علاوه بر این، جامعه نمونه تحقیق به ترتیب از طریق روش های نمونه گیری گلوله برفی و نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. براساس یافته¬های توصیفی تحقیق، تعاملات میان مرزی در منطقه مورد مطالعه هم از دیدگاه فعالان تجارت میان مرزی و هم از دیدگاه سرپرستان خانوار افزایش یافته است؛ به طوری که امتیاز میانگین متغیر تعاملات میان مرزی برای فعالان تجارت میان مرزی و سرپرستان خانوار به ترتیب با (3.30 و 3.10)، بیشتر از میانه نظری است. یافته های توصیفی همچنین نشان داد که امتیاز میانگین متغیر تحولات ساختار شهری به ترتیب برای فعالان تجارت میان مرزی و سرپرستان خانوار (3.26 و 3.11) است. در ادامه، برحسب شاخص های انتخابی و مبتنی بر آزمون همبستگی پیرسون، ارتباط معنی داری میان تعاملات میان مرزی و تحولات ساختار شهری کشف گردید. این همبستگی در سطح متوسط ارزیابی شده است(0.538 برای پرسشنامه فعالان تجارت مرزی و0.484 برای پرسشنامه سرپرست خانوار). همچنین براساس نتایج آزمون همبستگی پیرسون، از میان ابعاد تعاملات میان مرزی، تعاملات اقتصادی دارای همبستگی بیشتری با مولفه های تحولات ساختار شهری است(0.512 برای پرسشنامه فعالان تجارت مرزی و0.427 برای پرسشنامه سرپرست خانوار). علاوه بر این، نتایج توصیفی پرسشنامه فعالان تجارت مرزی و تحلیل رگرسیون چند متغیره مشخص ساخت که تعاملات میان مرزی در منطقه مورد مطالعه سازمان نیافته است و بنابراین تعاملات میان مرزی به شیوه ای سازمان نیافته مولفه های ساختار شهری را متحول ساخته است(با ضریب استاندارد 0.421). همچنین نتایج کلی تحقیق نشان داد که تعاملات میان مرزی مبتنی بر یکپارچگی منطقه مرزی (شامل ظرفیت نهادی تعاملات میان مرزی، ترتیبات قانونی- اداری تعاملات میان مرزی، کاهش و یا حذف موانع اقتصادی- اجتماعی تعاملات میان مرزی و توسعه زیرساخت های ارتباطی) به ترتیب با 0.364، 0.211، 0.118 و 0.111 بر میزان تحولات ساختار شهری و جهت دهی به آن اثرگذار بوده است. لذا، جهت گیری تعاملات میان مرزی به منظور ایفای نقش مناسب و بهینه خود در ساختاری شهری در منطقه مورد مطالعه، بایستی عمدتا در راستای تقویت ظرفیت نهادی (یعنی افزایش همکاری نهادهای محلی با نهادهای متقارن در آنسوی مرز، افزایش اعتبارات تخصیصی برای تقویت تعاملات میان مرزی، تجهیز اعتبارات تخصیص داده شده، و شکل گیری کمیته های برنامه ریزی مشترک مرزی و اقدام هماهنگ و مشترک برای پروژه ها، اقدامات و برنامه های مصوب و در حال اجرا در منطقه مرزی)، و ترتیبات قانونی- اداری مناسب (تسهیل فرایند و تشریفات اداری مبادله محصولات، تسهیل فرایند و تشریفات اداری عبور و مرور، شفافیت قوانین و مقررات عبور و مرور و مبادلات مرزی، ثبات قوانین و مقررات عبور و مرور و مبادلات مرزی و ارتقای زیرساخت های مالی و بانکی مراودات پولی) باشد. سرانجام این که، تقویت زیرساخت های ارتباطی و در نهایت حذف و یا کاهش موانع اقتصادی- اجتماعی تعاملات میان مرزی در راستای ارتقای تعاملات میان مرزی به سطح همکاری های میان مرزی و در نتیجه دستیابی به سطحی از یکپارچگی منطقه مرزی و به تبع آن جهت دادن به تحولات ساختار شهری شهرهای مرزی مورد توجه قرار گیرد. لازم به ذکر است که این فرایند بایستی هماهنگ با نیروها و عوامل داخلی (سیاست گذاری ها، نظام برنامه ریزی و مدیریت ملی و محلی کشورها) و همچنین فراهم بودن شرایط جغرافیایی و محیطی مناسب در منطقه مرزی عمل نماید تا به تحول یکپارچه و هماهنگ ابعاد مختلف ساختار شهری شهرهای مرزی بیانجامد.