رابطه ی بین راهبردهای مدیریت تعارض و مهارت های ارتباطی مدیران با سلامت سازمانی در مدارس متوسطه

هدف اين پژوهش، بررسي ارتباط بین راهبردهای مدیریت تعارض و مهارت¬های ارتباطی مدیران با سلامت سازمانی مدارس متوسطه می¬باشد. روش پژوهش، توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دبیران مقطع متوسطه شهرستان گرمی به تعداد 140 نفر (35 زن و 105 مرد) بوده تشکیل داد. با توجه به حجم جامعه و بر اساس جدول کرجسی - مورگان نمونه¬ای به حجم 103 نفر (25 زن و 78 مرد) به روش نمونه¬گیری تصادفی طبقه‌ای نسبتی انتخاب شدند. براي جمع¬آوري داده¬ها از پرسشنامه¬هاي مديريت تعارض رابينز (1991)، مهارت¬های ارتباطی مديران بارتون (1990) و سلامت سازمانی مدارس متوسطه هوی و تارتر (1997) استفاده شد. براي تجزيه و تحليل داده¬ها از روش¬های آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و فراوانی) و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه¬ای، ضريب همبستگی پيرسون و رگرسيون چند متغيری) استفاده گرديد. نتایج پژوهش نشان داد که بین راهبردهای مدیریت تعارض، راهبرد راه حل¬گرایی و راهبرد عدم مقابله با سلامت سازمانی مدارس همبستگی منفی، اما با راهبرد کنترل همبستگی مشاهده نشد. بین مهارت‌های ارتباطی مدیران (کلامی، شنود و بازخورد) با سلامت سازمانی مدارس همبستگی مثبت معنی¬داری وجود دارد. راهبردهای مدیریت تعارض، مهارت¬های ارتباطی مدیران بالاتر از متوسط و سلامت سازمانی مدارس در حد متوسط ارزیابی شد. راهبرد راه حل¬گرایی، راهبرد عدم مقابله و مهارت شنود بيشترين تأثير را در پيش بيني سلامت سازماني مدارس دارند. اما راهبرد کنترل، مهارت کلامی و مهارت بازخورد توان پیش بینی سلامت سازمانی مدارس را نداشته است و بطور کلی 28 درصد واریانس سلامت سازمانی مدارس را راهبردهای مدیریت تعارض و 22 درصد آن را مهارت¬های ارتباطی مدیران تبیین می¬نماید.