مقطع : کارشناسی ارشد
دانشگاه : علامه طباطبائی
تاریخ دفاع : 1392/07/28
اساتید راهنما : دکتر مجید عباسی
اساتید مشاور : دکتر مرتضی نورمحمدی
اساتید داور : دکتر سید جلال دهقانی فیروزآبادی
مشاهده سایر پایان نامه های سیدمحمدرضا موسوی
پس از فروپاشی شوروی و ظهور منطقه قفقاز جنوبی و ایجاد موقعیت جدید در قفقاز و آسیای مرکزی، برای اسرائیل، فرصتی پدید آمد تا از طریق ارتباط با کشور آذربایجان در منطقه قفقاز جنوبی دارای نفوذ گردد. از یک جانب اسرائیل از سال 1992 با به رسمیت شناختن کشور آذربایجان و همکاری در زمینه های مختلف سیاسی- اقتصادی و امنیتی سعی نموده تا به اهداف مختلف خود دست یابد. و از جانب دیگر نیاز مبرم آذربایجان به تکنولوژی، پیشرفت های اقتصادی، سرمایه گذاری خارجی و نبود این امکانات در منطقه قفقاز جنوبی، دولتمردان آذری را متقاعد نموده که با برقراری رابطه با اسرائیل، می توان آذربایجان را متحول ساخت و بر امنیت آن افزود. اما مسئله حائز اهمیت در این میان، قرار گرفتن این منطقه در محیط امنیتی جمهوری اسلامی ایران و تعارضات شدید هویتی- ایدئولوژیکی این کشور با اسرائیل می باشد بطوریکه حضور و گسترش نفوذ اسرائیل در ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی- امنیتی به منزلۀ کاهش نفوذ و تاثیرگذاری جمهوری اسلامی ایران در پیگیری منافع ملی اش در این منطقه می باشد. نوشتار حاضر با طرح این سوال که توسعه روابط جمهوری آذربایجان و رژیم اسرائیل چه پیامدهایی بر روابط ایران و این جمهوری داشته است، به اين نتيجه رسيده است كه با توجه به دشمنی رژیم اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران، توسعه روابط این رژیم و جمهوری آذربایجان به واگرایی روابط ایران و این جمهوری منجر شده است. در واقع فرایند توسعه روابط ایران و آذربایجان با موانع و عوامل بازدارنده مهمی مانند تفاوت در ماهیت حکومت های دو کشور، تداوم اختلافات در مورد اسرائیل و برخورداری از جهت گیری های سیاسی روبرو بوده است. این مانع نقش موثری در عدم توسعه حداکثری روابط دو کشور داشته اند. درهمین راستا نقش آفرینی متغیرها و عواملی مانند برخورداری از مشترکات تاریخی و فرهنگی یا وجود پتانسیل مناسب برای همکاری های اقتصادی به عنوان محرکه های گسترش روابط دو طرف قلمداد می شود.