مسعود سعد! دشمن فضل است روزگار
این روزگار شیفته را فضل کم نمای
***
فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس
پیشترها نکته تأمّل برانگیزی از دانشمند گرانقدر پر مایه ابوریحان بیرونی (362_440ه.ق) خوانده بودم، چند وقت قبل مجدداً آن را خواندم. آوردن آن را در اینجا خالی از فائدتی نمی بینم:
«چون در كار مردم اين روزگار مينگرم، ميبينم كه همگان در همهجا سيماي ناداني به خود گرفتهاند، و با اصحاب فضل دشمني ميورزند، و هركس را كه به زيور دانش آراسته است ميآزارند و گونه گونه ستم و بيداد درباره او ميكنند..چنان است كه گويي همگان بر نيك شمردن ناپسندترين خويها و زيانمندترين آنها كه آزمندي نه بر راه درست آن است، گرد هم آمدهاند. در ميان ايشان نميبيني جز دستي كه دراز است و از پستي خودداري نميورزد و به آزرم و بزرگمنشي باز نميگردد. در اينباره بر مركب همچشمي سوارند و از هر فرصتي براي بيشتر نمودن اين آزمندي بهره ميگيرند، و كار به جايي كشيده است كه يكباره دانشها را ترك گفتهاند و به خدمتگزاران دانش بيزاري مينمايند. كساني از ايشان كه در اين راه زيادهروي پيشي كردهاند، دانش را به گمراهي نسبت ميدهند تا همانندان نادان خود را به آن دشمن سازند، و به آن رنگ بَد ديني ميزنند تا درِ كوفتن دارندگان دانش را بر خود بگشايند و بدينگونه، با برافتادن ايشان، چگونگي احوال خودشان پوشيده بماند». (تحديدُ نهاياتِ الأماكن لتصحيح مسافاتِ المساكن، ترجمه زنده یاد استاد احمد آرام، ج2، ص2_3)
این رشته سر دراز دارد..