آیا این کشتی به ساحل می رسد؟
اقتصاد کشورمان به مثابه یک کشتی فرسوده است که وقتی روزنه ای از آن را می بندیم شکافی بزرگتر در آن ایجاد میشود با چنین وضعیتی نمیتوان کشتی اقتصادمان را میان امواج سهمگین (سیکل های تجاری ) بر ساحل توسعه نشاند، برای رسیدن به ساحل (توسعه) ابتدا باید این کشتی رو ویران کنیم (انقلاب اقتصادی) و کشتی جدید و مقاوم با اصول اقتصادی درست کنیم ، این کشتی برای رسیدن به ساحل زیبای توسعه نیاز به یک ناخدای آگاه ، عالم ،مقتدر دارد نه چندتا ! به قول
فردوسی میگه :خردمند گوید که در یک سرای چو فرمان دوگردد نماند به جای
پس دومین قدم در رسیدن به توسعه استقلال مدیریت ناخدای کشتی است.سومین قدم در رسیدن به این ساحل ،ارتقاء و رشد آگاهی (در سایه آموزش) خدمه این کشتی (مردم) زیرنظر رهبری واحد می باشد، این افزایش آگاهی ناشی از آموزش ،اصولی چون اخلاق به عنوان اصل پایه ،وحدت ،مسئولیت پذیری ، نظم پذیری ، احترام به حقوق دیگران ، احترام به قانون ، ، عشق به کار ، میل به نوآوری و ابتکار عمل ،تحمل سختی ها به منظور گشایش های آینده در قالب فرهنگ توسعه در بین این جامعه است ،بدون فراگیر شدن این فرهنگ در بین خدمه کشتی نمیتوان به آینده رسیدن این کشتی به توسعه، خوش بین باشیم.
حال می توان از تجارب سایر کشتی ها یی که پا به این ساحل آرمانی نها ده اند استفاده کنیم .به نظر من چنین جامعه ای با دارا بودن اصول مذکور لیاقت رسیدن به این ساحل را دارد.
آیا ما چنین فرایندی را برای چشم انداز آرمانی توسعه برنامه ریزی کرده ایم ؟
آیا بدون رعایت اصول فوق می توانیم در سال 1404 پا براین ساحل زیبای توسعه با شن های رفاه بگذاریم و فریاد خوشبختی سر دهیم؟
(کلاس توسعه1392)